"لا فترة مریحة ، و لا دعة مزیحة ، و لا قوة حاجزة ، و لا موتة ناجزة ، و لا سنة مسلیة ، بین اطوار الموتات، و عذاب الساعات ! انا بالله عائذون"
(در عذاب سستی نیست تا او را راحتی دهد، و نه آسایشی که رنج را برطرف سازد، و نه قوت و طاقتی که آن را برطرف سازد، و نه مرگی که او را برهاند، و نه خواب و چرتی که اندوهش را بزداید؛ بین انواع مرگها و عذابهای پی درپی مبتلاست ! ما به خدا پناه میبریم.)
این مطالب مربوط به عذاب پس از مرگ را حضرت امیر(ع) از باب موعظه بیان میفرمایند، وگرنه برای اولیای خدا به این صورت نیست؛ طبق روایاتی که در این باب وارد شده و مرحوم مجلسی و دیگران نقل کرده اند: برای ملک الموت حالات مختلفی وجود دارد، و حالات او نسبت به افراد فرق میکند.بحارالانوار، ج 6، ص 139، باب ملک الموت و احواله...؛ و کتاب الکافی، ج 8، ص 392؛ و ج 3، ص 128، باب ما یعاین المؤمن و الکافر؛ و ص 135، باب اخراج روح المؤمن و الکافر
در حدیثی آمده که حضرت ابراهیم خلیل (ع) به عزرائیل گفت: دوست دارم تو را آن گونه که هنگام قبض روح مؤمن میآیی ببینم، عزرائیل گفت: رویت را بگردان، وقتی حضرت ابراهیم او را دید مانند یک جوان زیبای نورانی بود، حضرت ابراهیم گفت: اگر مؤمن جز روی تو را نبیند برای راحتی و آسایش او کافی است؛ سپس گفت: میخواهم تو را با صفتی که برای قبض روح کافر میآیی ببینم، عزرائیل گفت: دوباره رویت را بگردان، و پس از آن وقتی به او نگاه کرد او را با یک قیافه سیاه ترسناک همچون شب تاریک در حالی که آتش و دود از دهان و بینی او بیرون میآمد مشاهده کرد؛ حضرت ابراهیم (ع) از وحشت افتاد و غش کرد؛ وقتی به هوش آمد گفت: اگر کافر را هول و وحشتی نباشد جز آنچه از دیدار تو پیدا میشود برای او کافی بود.منهاج البراعة، ج 6، ص 47