نیافتم ! جوابش این است که تو میگویی روح مجرد، خوب اگر روح مجرد است پس غیر ماده است و وقتی غیر ماده شد زیر چاقو که مخصوص بریدن ماده است نمی آید و با این چشم مادی تو که مخصوص دیدن مادیات است دیده نمی شود. خداوند نیز فوق عالم ماده است و با این چشم دیده نمی شود و چنین هم نیست که هر که با چشم مادی خود خدا را نبیند منکر او شود.
"و لا قلب من اثبته یبصره" یعنی دل کسی که خدا را ثابت کرده است او را نمی بیند.
این عبارتی که خواندیم عبارت نهج البلاغه است، ولی ابن ابی الحدید گفته: "و قد روی هذا الکلام علی وجه آخر، قالوا فی الخطبة : فلا قلب من لم یره ینکره و لا عین من اثبته یبصره"شرح ابن ابی الحدید، ج 3، ص 217 یعنی درست بر عکس عبارت نهج البلاغه است و معنای آن چنین میشود: نه قلب کسی که خدا را ندیده او را انکار میکند و نه چشم کسی که خدا را قبول دارد او را میبیند.
این عبارت بر حسب معنا ظریفتر و روانتر از معنای متن فعلی است ولی نهج البلاغه ها نوعا با متن فعلی میباشند.
خداوند برتر و نزدیک ترین موجودات
"سبق فی العلو فلا شئ اعلی منه" خداوند در بالا بودن مقام و مرتبه (نه در جا و مکان) از همه سبقت گرفته، پس بالاتر از او نیست، خداوند منبع همه هستی هاست و بنابراین بالاترین هستی ها بوده و ما فوق او هستی دیگری تصور ندارد، پس خدا در بلندی مرتبه سبقت گرفته و چیزی بالاتر از او نیست.
"و قرب فی الدنو فلا شئ اقرب منه" و در نزدیک بودن هم خدا نزدیک تر است