که به معنای تحیر و بیچارگی است. "و بات ساهرا" و شب را هم به روز درآورده در حالی که در نگرانی و غم و اندوه است. "فی غمرات الالام" در حالی که در گردابهای دردها "و طوارق الاوجاع و الاسقام" و دردهای نازل شده فرو افتاده است.
"غمرات" جمع "غمرة" به معنای گردابهاست، "آلام" جمع "الم" به معنای دردهاست. "طوارق" جمع "طارقة" به معنای نازل شدگان است، "الاوجاع و الاسقام" هم جمع "وجع و سقم" هستند و هر دو به معنای درد میآیند. معنای همه جمله این است که آنها شب و روز را در غم و درد و نگرانی سپری میکنند.
"بین اخ شقیق" بین برادری همتا، مثل این که یک موجود بوده و دو تا شده اند. "شقیق" از ماده "شق" و به معنای منشق شده و تقسیم شده است؛ یعنی دو تایی که در عرض و در مقابل یکدیگرند. "و والد شفیق" و بین پدری مهربان؛ مقصود این است که این شخص هنگام مرگ در بستر مرگ افتاده در حالی که یک طرف برادر و همتای اوست و طرف دیگر پدر مهربان او نشسته است "و داعیة بالویل جزعا" و طرف دیگر او زنان نوحه گری هستند که جزع و فزع میکنند، این زنان افرادی چون همسر، مادر، خواهران و عمه و خاله او هستند. "داعیة" از ماده "دعا" به معنای دعوت کننده است، "ویل" آه و واویلایی است که زنان در عزاداری مردگان میکنند.
"و لادمة للصدر قلقا" این جمله هم در توصیف آن زنانی است که اطراف او هستند. "لادمة" به معنای کوبنده است. "لادمة للصدر" یعنی کوبندگان به سینه "قلقا" از روی اضطراب و نگرانی. مقصود توصیف افراد و بخصوص زنانی است که اطراف او هستند، گویا که او در حال احتضار است و اطرافیان او در حال نگرانی و اضطراب به سینه های خود میکوبند.
"و المرء فی سکرة ملهیة ، و غمرة کارثة ، و انة موجعة ، و جذبة مکربة ، و سوقة متعبة"
(در حالی که آن مرد در بیهوشی جان کندن که او را به خود مشغول میدارد، و در غم و اندوه و ناله دردناک و جان دادن با سختی و رفتن از دنیا همراه رنج مبتلا میباشد.)