صفحه ۳۳۷

که به معنای تحیر و بیچارگی است. "و بات ساهرا" و شب را هم به روز درآورده در حالی که در نگرانی و غم و اندوه است. "فی غمرات الالام" در حالی که در گردابهای دردها "و طوارق الاوجاع و الاسقام" و دردهای نازل شده فرو افتاده است.

"غمرات" جمع "غمرة" به معنای گردابهاست، "آلام" جمع "الم" به معنای دردهاست. "طوارق" جمع "طارقة" به معنای نازل شدگان است، "الاوجاع و الاسقام" هم جمع "وجع و سقم" هستند و هر دو به معنای درد می‎آیند. معنای همه جمله این است که آنها شب و روز را در غم و درد و نگرانی سپری می‎کنند.

"بین اخ شقیق" بین برادری همتا، مثل این که یک موجود بوده و دو تا شده اند. "شقیق" از ماده "شق" و به معنای منشق شده و تقسیم شده است؛ یعنی دو تایی که در عرض و در مقابل یکدیگرند. "و والد شفیق" و بین پدری مهربان؛ مقصود این است که این شخص هنگام مرگ در بستر مرگ افتاده در حالی که یک طرف برادر و همتای اوست و طرف دیگر پدر مهربان او نشسته است "و داعیة بالویل جزعا" و طرف دیگر او زنان نوحه گری هستند که جزع و فزع می‎کنند، این زنان افرادی چون همسر، مادر، خواهران و عمه و خاله او هستند. "داعیة" از ماده "دعا" به معنای دعوت کننده است، "ویل" آه و واویلایی است که زنان در عزاداری مردگان می‎کنند.

"و لادمة للصدر قلقا" این جمله هم در توصیف آن زنانی است که اطراف او هستند. "لادمة" به معنای کوبنده است. "لادمة للصدر" یعنی کوبندگان به سینه "قلقا" از روی اضطراب و نگرانی. مقصود توصیف افراد و بخصوص زنانی است که اطراف او هستند، گویا که او در حال احتضار است و اطرافیان او در حال نگرانی و اضطراب به سینه های خود می‎کوبند.

"و المرء فی سکرة ملهیة ، و غمرة کارثة ، و انة موجعة ، و جذبة مکربة ، و سوقة متعبة"

(در حالی که آن مرد در بیهوشی جان کندن که او را به خود مشغول می‎دارد، و در غم و اندوه و ناله دردناک و جان دادن با سختی و رفتن از دنیا همراه رنج مبتلا می‎باشد.)

ناوبری کتاب