صفحه ۳۳۵

است، "سعیا" هم مفعول مطلق است برای "کادحا"؛ یعنی در حالتی که برای دنیای خود تلاش می‎کند تلاش کردنی؛ مقصود این است که چنین فردی به جای تلاش برای آخرت خود، نهایت تلاش را برای دنیای خود می‎کند.

"فی لذات طربه" در طربها و لذتهای دنیا کوشش می‎کند. این شخص دنیا را برای لذتها و عیش و نوشهایش می‎خواهد. "و بدوات اربه" و آن احتیاجات روزانه که برایش عارض می‎شود. "ارب" به معنای احتیاج، و "بدوات" از ماده "بدو" به معنای ظهور است؛ یعنی و در ظاهر شدن احتیاجات خود. خلاصه مقصود این است که چنین شخصی راه سعادت را گم کرده و همه تلاشهای خود را صرف لذتها، عیش و نوشها و صرف رفع حوایج دنیای خود می‎کند.

"لایحتسب رزیة" حساب نمی کند و احتمال نمی دهد که ممکن است تصادفی پیش آید و مصیبتی به او برسد. "و لایخشع تقیة" و نمی ترسد از چیزی که باعث ترس و وحشت می‎شود. غرق در دنیا و تمایلات دنیاست و هیچ احتمال نمی دهد که ممکن است در جوانی برای او پیشامدی رخ دهد.

گمراهی و نادانی انسان تا هنگام مرگ

"فمات فی فتنته غریرا، و عاش فی هفوته یسیرا، لم یفد عوضا، و لم یقض مفترضا، دهمته فجعات المنیة فی غبر جماحه، و سنن مراحه"

(پس در حال فتنه و فریب مرد، در حالی که در لغزش و خطای خویش اندک زمانی زیسته بود، و در مقابل نعمت هایی که خدا به او بخشیده عوض و سودی نبرد، و آنچه بر او واجب بود به جا نیاورد، و در حالی که هنوز چموشی ها و خوشی های او به پایان نرسیده ناراحتی های مرگ او را فرا می‎گیرد.)

"فمات فی فتنته غریرا"، "غریر" فعیل به معنای مفعول است. پس چنین فردی در حالتی که مغرور است در هنگام آزمایش می‎میرد. "و عاش فی هفوته

ناوبری کتاب