است، "سعیا" هم مفعول مطلق است برای "کادحا"؛ یعنی در حالتی که برای دنیای خود تلاش میکند تلاش کردنی؛ مقصود این است که چنین فردی به جای تلاش برای آخرت خود، نهایت تلاش را برای دنیای خود میکند.
"فی لذات طربه" در طربها و لذتهای دنیا کوشش میکند. این شخص دنیا را برای لذتها و عیش و نوشهایش میخواهد. "و بدوات اربه" و آن احتیاجات روزانه که برایش عارض میشود. "ارب" به معنای احتیاج، و "بدوات" از ماده "بدو" به معنای ظهور است؛ یعنی و در ظاهر شدن احتیاجات خود. خلاصه مقصود این است که چنین شخصی راه سعادت را گم کرده و همه تلاشهای خود را صرف لذتها، عیش و نوشها و صرف رفع حوایج دنیای خود میکند.
"لایحتسب رزیة" حساب نمی کند و احتمال نمی دهد که ممکن است تصادفی پیش آید و مصیبتی به او برسد. "و لایخشع تقیة" و نمی ترسد از چیزی که باعث ترس و وحشت میشود. غرق در دنیا و تمایلات دنیاست و هیچ احتمال نمی دهد که ممکن است در جوانی برای او پیشامدی رخ دهد.
گمراهی و نادانی انسان تا هنگام مرگ
"فمات فی فتنته غریرا، و عاش فی هفوته یسیرا، لم یفد عوضا، و لم یقض مفترضا، دهمته فجعات المنیة فی غبر جماحه، و سنن مراحه"
(پس در حال فتنه و فریب مرد، در حالی که در لغزش و خطای خویش اندک زمانی زیسته بود، و در مقابل نعمت هایی که خدا به او بخشیده عوض و سودی نبرد، و آنچه بر او واجب بود به جا نیاورد، و در حالی که هنوز چموشی ها و خوشی های او به پایان نرسیده ناراحتی های مرگ او را فرا میگیرد.)
"فمات فی فتنته غریرا"، "غریر" فعیل به معنای مفعول است. پس چنین فردی در حالتی که مغرور است در هنگام آزمایش میمیرد. "و عاش فی هفوته