صفحه ۳۲۱

"فکفی بالجنة ثوابا و نوالا" برای چنین انسانی بهشت کافی است که ثواب اعمال او باشد. "ثواب" به معنای جزای عمل است، اصل لغت "ثاب" و "ثوب" به معنای "رجع" است و مقصود از آن برگشت عمل می‎باشد، پس روی این حساب جهنم هم ثواب عمل است چون برگشت عمل است؛ منتها معمولا در برگشت اعمال نیکو تعبیر به ثواب، و در برگشت اعمال زشت و گناه تعبیر به عذاب و عقاب می‎کنند. "نوال" به معنای عطیه و عطا می‎باشد. "و کفی بالنار عقابا و وبالا" و برای انسانهای گناهکار کافی است که جهنم عقاب و وسیله گرفتاری آنان می‎باشد.

"و کفی بالله منتقما و نصیرا" و کافی است که خدا انتقام گیرنده از گناهکاران، و نصیر و یاور نیکوکاران باشد. در این جمله یک لف و نشر مشوش به کار رفته است؛ زیرا از دو جمله قبل اول را برای اهل بهشت و نیکان، و دوم را برای اهل جهنم و گناهکاران قرار داده، و در این جمله "منتقما" را که برای گناهکاران است در اول، و "نصیرا" را که برای نیکوکاران است بعد از آن قرار داده اند، که از آن در اصطلاح به لف و نشر مشوش تعبیر می‎شود.

"و کفی بالکتاب حجیجا و خصیما" و کفایت می‎کند که در روز قیامت قرآن احتجاج کند و خصم باشد برای تباهکاران و از آنها بازخواست کند.

توصیه به تقوی و دوری از حیله گریهای شیطان

"اوصیکم بتقوی الله الذی اعذر بما انذر، و احتج بما نهج، و حذرکم عدوا نفذ فی الصدور خفیا، و نفث فی الاذان نجیا"

(سفارش من به شما پرهیزکاری و ترس از خدایی است که به وسیله آنچه ترسانده جای عذر باقی نگذاشته، و به راهی که آشکار نموده حجت را تمام کرده است، و شما را از دشمنی که در سینه ها نفوذ کرده و دشمنی که در گوشها سخن می‎گوید ترسانده است.)

حضرت مجددا شروع به توصیه و سفارش به تقوی و پرهیزکاری نموده،

ناوبری کتاب