کوره راههایی است که در ذهن خلجان میکند. حال بنابر این ترکیب معنای جمله چنین است: تقوای آن کسی را به خرج دهید که از کوره راههایی که در ذهنش خلجان پیدا میکند روی میگرداند و در راه واضح و روشن قدم میگذارد. راه سعادت واضح و روشن است، ولی کوره راههای گمراهی و ضلالت راههایی است که در ذهن خلجان پیدا میکند، و مرد متقی همیشه راه روشن و واضح را بر کوره راههای دیگر مقدم میدارد. مایل میشود از کوره راهها به سبیل واضح و راه روشن.
"و سلک اقصد المسالک الی النهج المطلوب"
(و برای رسیدن به راه مطلوب در راست ترین راهها سیر کرده است.)
"اقصد" افعل تفضیل از ماده "قصد" به معنای معتدلترین است، معتدل نقطه مقابل افراط و تفریط است، یعنی نه آنقدر شور و نه آنقدر بی نمک، بلکه در حد وسط است؛ "اقصد المسالک" یعنی راه معتدل و درست نه خشکه مقدسی و نه بی دینی. "نهج" به معنای راه واضح و شاهراه است، و "نهج المطلوب" یعنی راه مقصود و راهی که مدنظر است. مقصود حضرت از این جمله این است که تقوای کسی را پیشه خود کنید که نسبت به راه مطلوب معتدلترین راه را انتخاب کرده باشد، نه آن چنان که در افراطکاری همچون ابوموسای اشعری راه خشکه مقدسی را پیش گرفته و از راه حق منحرف گشته، و نه آن چنان تفریطکاری که همچون طلحه و زبیر و معاویه بی مبالاتی و بی دینی از خود نشان داده و راه کفر را پیش گرفتند، بلکه راه معتدل یعنی همان راهی که سلمان، ابوذر، مقداد، حجر بن عدی و... انتخاب کرده و در آن قدم گذاشتند و به سعادت ابدی نائل آمدند.
فریب نخوردن متقین
"و لم تفتله فاتلات الغرور"
(و فریب خوردن از دنیا که مانع رستگاری است او را باز نداشته است.)