رسید، ولی در اینجا قصد نتیجه گیری از قسمت قبل را دارند؛ میخواهند بفرمایند: حال که وضع پس از مرگ و پل صراط این چنین و آن چنان است، پس شما بیدار شوید و تقوی به خرج دهید، اما نه هر تقوایی !
حضرت برای تبیین معنای تقوای ایده آل و مورد پسند خود، یک فردی را در نظر مجسم نموده و اوصافی را برای او بیان فرموده اند تا اگر خواسته باشید تقوی به خرج دهید او را الگو قرار داده و نوع تقوای او را انتخاب کنید.
اشاره به اوصاف تقوای ایده آل
"فاتقوا الله تقیة ذی لب شغل التفکر قلبه"
(پس پرهیزکاری کنید نوع پرهیزکاری کسی که عاقل است و عقل او قلب وی را به تفکر وادار نموده است.)
از اینجا شروع به شمردن اوصاف متقی ایده آل و واقعی میکنند. "فاتقوا الله" پس حال که وضعیت عالم پس از مرگ چنین است، شما ای بندگان خدا خود را از گناهان حفظ نمایید. این "ف" در ابتدای جمله برای تفریع است؛ یعنی پس حال که چنین است، حال که پس از مرگ جسم انسان را در آن قبر تنگ و تاریک میگذارند و به مرور زمان میپوسد و نابود میشود، و روح انسان پس از خارج شدن از بدن در گرو اعمال است، و هیچ راه و چاره ای جز رسیدن به مجازات و مکافات ندارد، پس شما تقوی به خرج دهید و خود را از گناهان حفظ کنید.
"تقیة ذی لب" یعنی حفظ کردن صاحبان مغز. تعبیر حضرت در این جمله "ذی لب" است نه "ذی عقل". گر چه "ذی لب" را به معنای صاحب عقل گرفته اند، ولی تعبیر به "ذی لب" از یک ظرافت و لطافت دیگری برخوردار است، مغز دلالت بر درون و داخل دارد و طبعا "ذی لب" به معنای صاحب عقل توداری است که هر صاحب عقلی دارای این خصوصیت نیست، همه مردم جهان اجمالا عاقل