صفحه ۳۰۲

منظره ای برای بدن انسان هم پیش می‎آید و حضرت امیر(ع) در این جمله به همین نکته اشاره فرموده اند.

"و ابلت النواهک جدته"، "ابلت" از ماده "بلی" و از باب افعال است، "ابلت" یعنی کهنه کرد؛ بدن تازه و ظریف و با لطافت بود، در قبر گندید، متعفن شد و پوسید و از بین رفت. "نواهک" از ماده "نهک" به معنای پوساندن است؛ "جدته" به معنای تازگی اوست، یعنی طراوت و تازگی او را. مقصود از جمله این است که پوسانندگان طراوت و تازگی بدن این مرده تازه به گور رفته را کهنه کرده و پوسانده اند.

"و عفت العواصف آثاره"، "عواصف" جمع "عاصفة" به معنای تندباد است، در این جمله یک تشبیه است و حضرت امیر(ع) آثار این شخص را به منزله یک درخت پربار فرض نموده اند، همان طور که تندباد و طوفان یک درخت را از جا می‎کند و آن را نابود می‎کند، اینجا هم حضرت فرموده است: تندبادهای حوادث ریشه آثار این شخص را در می‎آورد و او را از هر جهت نابود می‎کند. "عفت" مؤنث "عفا" به معنای محو کردن است، "عفت العواصف آثاره" یعنی تندبادها محو و نابود کرده است اثرهای او را. این آدمی که تا چند لحظه پیش برو و بیایی داشته، شخصیتی بوده، برای ملاقات با او وقت قبلی لازم بوده، حالا جوری می‎شود که اثری از او باقی نمی ماند.

"و محا الحدثان معالمه"، "حدثان" به معنای چیزهای تازه است، مقصود از "حدثان" شب و روز است، از این باب که شب و روز به طور مدام تجدید می‎شوند؛ "معالم" یعنی "مایعلم به"، و مقصود علامتها و نشانه های اوست. فرموده اند: این شب و روز و گذشت زمان او را از هر جهت به بوته فراموشی می‎سپارد، علامتهای شناخت او را کم کم از بین می‎برد تا این که به طور کلی فراموش می‎شود.

"و صارت الاجساد شحبة بعد بضتها"، "شحبة" به معنای هلاک است، "بض" به معنای طراوت و شادابی است؛ یعنی بدنهای آنان با آن طراوت و شادابی ای

ناوبری کتاب