منظره ای برای بدن انسان هم پیش میآید و حضرت امیر(ع) در این جمله به همین نکته اشاره فرموده اند.
"و ابلت النواهک جدته"، "ابلت" از ماده "بلی" و از باب افعال است، "ابلت" یعنی کهنه کرد؛ بدن تازه و ظریف و با لطافت بود، در قبر گندید، متعفن شد و پوسید و از بین رفت. "نواهک" از ماده "نهک" به معنای پوساندن است؛ "جدته" به معنای تازگی اوست، یعنی طراوت و تازگی او را. مقصود از جمله این است که پوسانندگان طراوت و تازگی بدن این مرده تازه به گور رفته را کهنه کرده و پوسانده اند.
"و عفت العواصف آثاره"، "عواصف" جمع "عاصفة" به معنای تندباد است، در این جمله یک تشبیه است و حضرت امیر(ع) آثار این شخص را به منزله یک درخت پربار فرض نموده اند، همان طور که تندباد و طوفان یک درخت را از جا میکند و آن را نابود میکند، اینجا هم حضرت فرموده است: تندبادهای حوادث ریشه آثار این شخص را در میآورد و او را از هر جهت نابود میکند. "عفت" مؤنث "عفا" به معنای محو کردن است، "عفت العواصف آثاره" یعنی تندبادها محو و نابود کرده است اثرهای او را. این آدمی که تا چند لحظه پیش برو و بیایی داشته، شخصیتی بوده، برای ملاقات با او وقت قبلی لازم بوده، حالا جوری میشود که اثری از او باقی نمی ماند.
"و محا الحدثان معالمه"، "حدثان" به معنای چیزهای تازه است، مقصود از "حدثان" شب و روز است، از این باب که شب و روز به طور مدام تجدید میشوند؛ "معالم" یعنی "مایعلم به"، و مقصود علامتها و نشانه های اوست. فرموده اند: این شب و روز و گذشت زمان او را از هر جهت به بوته فراموشی میسپارد، علامتهای شناخت او را کم کم از بین میبرد تا این که به طور کلی فراموش میشود.
"و صارت الاجساد شحبة بعد بضتها"، "شحبة" به معنای هلاک است، "بض" به معنای طراوت و شادابی است؛ یعنی بدنهای آنان با آن طراوت و شادابی ای