"و اهل مدة البقاء الا آونة الفناء؟ مع قرب الزیال، و ازوف الانتقال، و علز القلق، و الم المضض، و غصص الجرض، و تلفت الاستغاثة بنصرة الحفدة و الاقرباء، و الاعزة و القرناء"
(و آیا کسی که باقی و برقرار است انتظاری جز زمانهای فنا و نیستی دارد؟ با نزدیکی زمان جدایی و انتقال، و لرزه اضطراب و درد مصیبت ها و تلخی ها و سختی جان کندن و گلوگیر شدن آب دهان از بسیاری غم و اندوه و چشم به اطراف داشتن برای درخواست فریادرس به یاری جستن از خدمتگزاران و خویشان و دوستان و همسران.)
"و اهل مدة البقاء..." عطف است بر "اهل بضاضة الشباب" و اصل آن "فهل ینتظر اهل مدة البقاء الا آونة الفناء..." است. "آونة" جمع "اوان" به معنای مدت و زمان است، "آونة" در اصل "أونة" بوده که همزه دوم به مناسبت فتحه ماقبل به "الف" تبدیل شده، "آونة الفناء" به معنای مدتهای نیستی است. "الزیال" به معنای جدایی و فراق است. فرموده اند: آیا اهل مدت و بقا غیر از مدتهای نیستی را انتظار دارند؟ "مع قرب الزیال" در صورتی که زمان فراق و جدایی نزدیک است؛ میخواهند بفرمایند: با وجود این که مرگ به زودی بین ما جدایی میاندازد آیا باز هم کسانی که مایل به ماندن در دنیا هستند میتوانند غیر از نزدیک شدن به فنا را انتظار داشته باشند؟
"و ازوف الانتقال" عطف بر "قرب الزیال" است. "ازوف" به معنای نزدیکی است، و "ازوف الانتقال" یعنی نزدیک بودن منتقل شدن، که مقصود نزدیک بودن انتقال به عالم آخرت است. "و علز القلق" این جمله هم عطف بر "الزیال" است، جملات بعد هم تا "و الاعزة و القرناء" عطف بر همین جمله هستند. "علز" به معنای جزع و فزع است، "قلق" به معنای اضطراب است؛ یعنی آنها بقای مدت را میخواهند "مع علز القلق" با این که جزع و فزع کردن هنگام اضطراب نزدیک