لکم عبرا من آثار الماضین قبلکم" به جا گذارده برای شما از آثار گذشتگان چیزهایی را که مایه عبرت بود "من مستمتع خلاقهم" از آن نصیبهایی که آنها بردند "و مستفسح خناقهم" و آن طول مدت عمری که آنها داشتند و بهره هایی که آنها از عمر خود برده بودند؛ در ادامه فرموده اند:
چه توشه ای آماده کرده اید؟
"ارهقتهم المنایا دون الامال، و شذبهم عنها تخرم الاجال، لم یمهدوا فی سلامة الابدان، و لم یعتبروا فی انف الاوان"
(قبل از رسیدن به آرزوها مرگ آنها را شتابان دریافت، و بین آنها و آرزوها جدایی انداخت، هنگام تندرستی توشه ای تهیه نکردند، و در همان ابتدای زندگی عبرت نگرفتند."
"ارهقتهم المنایا دون الامال"، "ارهاق" به معنای فرو گرفتن و احاطه کردن است، "منایا" جمع "منیة" به معنای مرگ است، "دون" به معنای "قبل"، و "آمال" جمع "امل" به معنای آرزوهاست. یعنی پیش از این که آن گذشتگان به تمامی آرزوهای خود برسند مرگ آنها را احاطه کرده و از این دنیا برده است.
"و شذبهم عنها تخرم الاجال". معمولا نهج البلاغه ها این کلمه را غلط نوشته و به جای "شذب" "شذ" نوشته اند، در حالی که "شذبهم" درست است نه "شذ بهم". "شذب" به معنای "فرق" است، "شذبهم" یعنی آنان را متفرق کرد. "تخرم" به معنای ریشه کن کردن است؛ میفرماید: و پیش از این که گذشتگان قبل از شما به تمامی آرزوهای خود برسند، ریشه کن کردن مرگها آنان را از آرزوهایشان جدا ساخت.
"لم یمهدوا فی سلامة الابدان" در ایامی که صحت و سلامتی داشتند و قدرت و توان انجام عمل صالح را داشتند، برای روز قیامت خود چیزی مهیا نکردند، "و لم یعتبروا فی انف الاوان" و در آن اول زمانی که میتوانستند عبرت بگیرند عبرت نگرفتند. "انف" به معنای اول شئ است؛ "انف الیوم" یعنی اول روز،