روی شتر و اسب تعبیر به "استظهار زاد" میکرده اند، یعنی توشه خود را ظاهر کرده است، ظاهر بودن برای این است که روی حیوان بوده و همه میدیده اند، حالا حضرت میفرمایند: این فرد زاد و توشه خودش را برای روز قیامتش ظاهر کرده است، مقصود این است که چنین کسی بالاخره زاد و توشه ای برای قیامت خود برداشته است و حتما دست خالی نیست.
"و وجه سبیله" این زاد و توشه در جهت همان مسیری است که او قصد مسافرت به آن را داشته، "و حال حاجته" و این زاد مناسب با حاجت او در روز قیامت است؛ این توشه ای که آماده کرده هم در جهت همان مسیر است و هم مناسب با آن هدفی است که او در نظر داشته. "و موطن فاقته" این جمله عبارت دیگری از جمله قبل است و به همان معناست؛ "موطن" به معنای جایگاه، و "فاقة" به معنای احتیاج است؛ یعنی این توشه ای که فرستاده برای جایگاه احتیاج اوست. "و قدم امامه لدار مقامه" و این توشه ای را که مهیا کرده مقدم انداخته و جلوتر از خود فرستاده است برای جایگاه و اقامتگاه ابدی خود.
سیر در جهت هدف خلقت
"فاتقواالله عبادالله جهة ما خلقکم له، و احذروا منه کنه ما حذرکم من نفسه، و استحقوا منه ما اعد لکم بالتنجز لصدق میعاده، و الحذر من هول معاده"
(پس ای بندگان خدا از نافرمانی او بپرهیزید به خاطر هدفی که برای آن آفریده شده اید، و از چیزی که از ناحیه خدا از آن ترسانده شده اید نهایت ترس را داشته باشید، و خود را سزاوار آن بهشتی کنید که برای شما آماده شده و به شما وعده داده شده است، وعده او را راست بدانید، و از وحشت قیامت حذر نمایید.)
پس از آن که اوصافی از مردان متقی بیان فرموده و آنها را الگوی ما قرار داده، باز خطاب به جمعیت حاضر فرموده اند: "فاتقوا الله عبادالله جهة ما خلقکم