"عازمة" را به انسان میداد؛ پس یعنی آرائی که صاحبانش تصمیم گیرنده هستند.
بعد میفرماید: "و البابا حازمة"، "الباب" جمع "لب" به معنای مغز است، و "حازمة" به معنای احتیاط کننده است؛ یعنی این مواعظ برای دلهایی که محکم و احتیاطکار است شفابخش است.
دعوت به تقوی
"فاتقواالله تقیة من سمع فخشع، و اقترف فاعترف، و وجل فعمل، و حاذر فبادر، و ایقن فاحسن، و عبر فاعتبر"
(پس از خدا بترسید مانند کسی که پند را شنید و زیر بار رفت، و گناه کرد و اعتراف به گناه خود نمود، و ترسید و عمل نیکو انجام داد، و حذر نمود و شتافت، و یقین حاصل کرد و اعمال نیک انجام داد، و به او پند دادند و پذیرفت.)
همه سخنان حضرت امیر(ع) موعظه است، ولی این قسمت بالخصوص موعظه به تقوی و پرهیزکاری است، میفرمایند: "فاتقوا الله" خود را از گناهان حفظ کنید "تقیة من سمع فخشع" مانند حفظ کردن کسی که سخن و موعظه را میشنود و آن موعظه در وی اثر میکند آنگاه عمل میکند و پاکدامن میشود. پس در این عبارت جمله "تقیة من سمع فخشع" مفعول مطلق نوعی است؛ یعنی پرهیز کنید نوع پرهیز کردن کسی که حرف حق را میشنود پس خاشع میشود، یعنی به آن حرف حق عمل میکند. این که کسی حرف حقی را بشنود و عمل کند، به این معناست که او یک نحو خداترسی دارد و بر اثر همان خداترسی ای که دارد در برابر حق خاشع است، پس تقوای شما هم مانند تقوای این افراد باشد که خداترس هستند.
جملات بعدی نیز همگی به همین صورتند، یعنی عطف بر "سمع" شده اند، آن وقت کلمه "تقیة من" سر آنها درمی آید، پس این که در جمله بعد فرموده: "و اقترف فاعترف" در اصل این چنین است: "فاتقوا الله تقیة من اقترف