"و هوت الافئدة کاظمة ، و خشعت الاصوات مهینمة ، و الجم العرق، و عظم الشفق، و ارعدت الاسماع لزبرة الداعی الی فصل الخطاب، و مقایضة الجزاء، و نکال العقاب، و نوال الثواب"
(و دلها بر اثر غصه خالی و ساکت شود، و صداها مخفی و آهسته گردد، دهانها پر از عرق میشود، ترس از گناهان بی اندازه است، و از هیبت صدای منادی برای تمیز حق از باطل و جزای خیر و شر و عقاب و کیفر و بخشش ثواب و پاداش، گوشها به لرزه در میآید.)
"هوت" به معنای خالی شدن است، خودمان هم در فارسی میگوییم: توی دلش را خالی کرد. "افئدة" جمع "فؤاد" به معنای دل و قلب است، "کاظمة" حال است و به معنای سکوتی است که از روی غصه باشد؛ این هم یکی از صفات آن روز است؛ "و هوت الافئدة کاظمة" و از ترس و وحشت دلهای آنها خالی شده در حالی که سکوت مرگباری آنان را فرا گرفته است.
"و خشعت الاصوات مهینمة" و صداها در آن روز خاشع است در حالتی که خیلی مخفی است. "مهینمة" اسم فاعل "هینمة" به معنای صدای خیلی مخفی است، و در این عبارت حال است برای اصوات.
"و الجم العرق" در آن روز پنجاه هزار ساله اشاره به آیه شریفه: (تعرج الملائکة والروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنة) سوره معارج، آیه 4 عرق تا دهان انسان میرسد. روایات در این مورد مختلف است، بعضی ها عرق تا کمرشان میآید و بعضی ها تا دهانشان،و فی الحدیث: "ان العرق لیجری منهم حتی ان منهم من یبلغ رکبتیه، و منهم من یبلغ صدره، و منهم من یبلغ عنقه، و منهم من یلجمه و هم اعظمهم مشقة" شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 251؛ و منهاج البراعة، ج 5، ص 364 و در بعضی روایات آمده: بعضی افراد آنقدر عرق میکنند که تا روی