دنباله رو آنها هستند.
"و یمضون ارسالا" و دارند گله گله عبور میکنند. "یمضون" به معنای گذشتن و عبور کردن است، و "ارسال" جمع "رسل" به معنای گله های کوچک است. مقصود این است که این آدمها به دست مرگ گرفتارند و مانند گله های کوچک گوسفند که بتدریج به کشتارگاه میروند، اینها هم از این دنیا خارج میشوند، "الی غایة الانتهاء" و این کار همچنان ادامه دارد تا این که آنها به پایان برسند، "و صیور الفناء" و در سرمنزل نیستی قرار بگیرند. "صیور الفناء" یعنی سرمنزل و عاقبت نیستی. گله های گوسفند در مسیر نیستی هستند، انسانها هم مسیرشان به طرف عالم قبر است.
معاد یا حضور همگانی مردم
عبارت تا اینجا جریان حرکت انسان به عالم قبر و برزخ را بیان میکرد، ولی از این پس در مورد عالم قیامت است. دنیا این طور است که هر نسلی بعد از نسل دیگر میآیند و میروند، میآیند و یک راهی را طی میکنند و این جریان همین طور ادامه دارد تا این که دنیا به پایان برسد.
"حتی اذا تصرمت الامور" تا این که امور دنیا بگذرد، "تصرم" از ماده "صرم" به معنای قطع و چیدن است، "صرام النخل" که در روایات آمده به معنای چیدن خرماها از درخت است،وسائل الشیعة، ج 6، ص 136 به بعد، باب 14 از ابواب زکاة الغلات اینجا هم که فرموده "حتی اذا تصرمت الامور" یعنی تا وقتی که همه چیزها از هم قطع و جدا شوند و نظام عالم به هم بریزد. "و تقضت الدهور" و روزگار منقضی شود و پایان پیدا کند، "تقضت" از ماده "قضی" است، یعنی روزگار منقضی شود. "و ازف النشور" و برانگیختن نزدیک شود، "ازف" به معنای نزدیک شدن است، و "نشور" هم به معنای نشر و پخش است.