شکلات او را آرام میکند نه نام آن، وجود شیر بچه را سیر میکند نه نام آن، وجود نان شکم را سیر میکند نه توصیف آن؛ بنابراین وجود واقعیت دارد و ماهیت یک امر انتزاعی است. پس از این بحث نتیجه میگیریم که ما یک مفهوم وجود داریم که ساخته ذهن ماست و از شنیدن لفظ "وجود" به ذهن میآید، و یک حقیقت وجود داریم که عین واقعیت است و مفهوم وجود بر آن حمل میشود و از آن حکایت دارد.
وحدت مفهوم وجود
پس از آن که معلوم شد وجود حقیقت دارد و ماهیت یک امر اعتباری و انتزاعی است و مفهوم ذهنی وجود حکایت از حقیقت و واقعیت وجود دارد، لازم است دانسته شود مفهوم وجودی که بر خداوند و بر انسان و بر سایر موجودات حمل میشود، مفهوم واحد است و لفظ وجود مشترک لفظی نیست، ولی بحث در این است که آیا حقیقت وجود که امر خارجی است حقیقت واحده است و وجودات همه یک حقیقت و یک سنخ میباشند یا این که حقیقت های مختلف میباشند و هیچ سنخیتی بین آنها نیست ؟ باید گفت: مفهوم واحد قهرا حکایت از یک حقیقت دارد، بنابراین حقیقت وجود خداوند با وجود من و شما و وجود این میز و صندلی و ساعت یک سنخ وجود هستند و با هم تباین ندارند، مانند نور خورشید و نور یک نورافکن و نور یک لامپ صد ولت و نور یک لامپ بیست و پنج ولت که همه این نورها یک حقیقت واحد میباشند؛ پس همچنان که نور در اندازه های مختلف یک حقیقت است، وجود هم در قالبهای مختلف یک حقیقت است.
وجود نامحدود خداوند
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که وجود در همه افراد یک حقیقت واحد است؛