صفحه ۲۶

شکلات او را آرام می‎کند نه نام آن، وجود شیر بچه را سیر می‎کند نه نام آن، وجود نان شکم را سیر می‎کند نه توصیف آن؛ بنابراین وجود واقعیت دارد و ماهیت یک امر انتزاعی است. پس از این بحث نتیجه می‎گیریم که ما یک مفهوم وجود داریم که ساخته ذهن ماست و از شنیدن لفظ "وجود" به ذهن می‎آید، و یک حقیقت وجود داریم که عین واقعیت است و مفهوم وجود بر آن حمل می‎شود و از آن حکایت دارد.

وحدت مفهوم وجود

پس از آن که معلوم شد وجود حقیقت دارد و ماهیت یک امر اعتباری و انتزاعی است و مفهوم ذهنی وجود حکایت از حقیقت و واقعیت وجود دارد، لازم است دانسته شود مفهوم وجودی که بر خداوند و بر انسان و بر سایر موجودات حمل می‎شود، مفهوم واحد است و لفظ وجود مشترک لفظی نیست، ولی بحث در این است که آیا حقیقت وجود که امر خارجی است حقیقت واحده است و وجودات همه یک حقیقت و یک سنخ می‎باشند یا این که حقیقت های مختلف می‎باشند و هیچ سنخیتی بین آنها نیست ؟ باید گفت: مفهوم واحد قهرا حکایت از یک حقیقت دارد، بنابراین حقیقت وجود خداوند با وجود من و شما و وجود این میز و صندلی و ساعت یک سنخ وجود هستند و با هم تباین ندارند، مانند نور خورشید و نور یک نورافکن و نور یک لامپ صد ولت و نور یک لامپ بیست و پنج ولت که همه این نورها یک حقیقت واحد می‎باشند؛ پس همچنان که نور در اندازه های مختلف یک حقیقت است، وجود هم در قالبهای مختلف یک حقیقت است.

وجود نامحدود خداوند

تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که وجود در همه افراد یک حقیقت واحد است؛

ناوبری کتاب