"حتی اذا انس نافرها، واطمأن ناکرها، قمصت بارجلها، و قنصت باحبلها، و اقصدت باسهمها"
(همین که نفرت کننده از آن به آن دل بست، و بیگانه به آن اطمینان پیدا کرد، همچون اسب یا شتر با پای خود به او لگد میزند، و با دامهایش او را شکار میکند، و با تیرهایش او را هدف قرار میدهد.)
"نافر" اسم فاعل از ماده "نفرت" است، "ناکر" آن کسی است که دنیا را منکر میدانسته و از آن دوری میکرده است. "حتی اذا انس نافرها، و اطمأن ناکرها" همین که نفرت کننده و کسی که از دنیا بدش میآمده با آن انس گرفت و به آن اطمینان پیدا کرد "قمصت بأرجلها" چموشی میکند و با پاهایش او را لگد میزند، "و قنصت بأحبلها" و با ریسمانهایش او را به دام میاندازد. "احبل" جمع "حبل" به معنای تور و شبکه است، "قنصت" از "قنص" به معنای صید کردن است. "و اقصدت بأسهمها" و با تیرهایش او را هدف قرار میدهد. "اقصدت" از "قصد" به معنای در نظر گرفتن و هدف قرار دادن است، "اسهم" جمع "سهم" به معنای تیر است؛ یعنی او را هدف تیرهای خود قرار میدهد.
"و اعلقت المرء اوهاق المنیة ، قائدة له الی ضنک المضجع، و وحشة المرجع، و معاینة المحل، و ثواب العمل"
(و طنابهای مرگ را به گردن مرد میاندازد، و او را به خوابگاه تنگ و بازگشتگاه ترسناک و دیدن جایگاه همیشگی و جزای کردار میکشاند.)
"و اعلقت المرء اوهاق المنیة" و به گردن انسان میاندازد طنابهای مرگ را. "اعلقت" از "علاقة" است، "اوهاق" جمع "وهق یا وهق" به معنای طناب است، "المنیة" هم به معنای مرگ است. "قائدة له" طناب مرگ را به گردن او میاندازد در حالتی که کشنده است او را "الی ضنک المضجع" به خوابگاه تنگ و تاریک .