سفارش به تقوای الهی
"اوصیکم عبادالله بتقوی الله الذی ضرب الامثال، و وقت لکم الاجال، و البسکم الریاش، و ارفغ لکم المعاش، و احاطکم بالا حصاء"
(ای بندگان خدا شما را سفارش به تقوی و ترس از خدا میکنم، خدایی که برای شما مثلها زده، و اجل شما را معلوم کرده، و به شما لباس زیبا پوشانده، و در معیشت شما توسعه داده، و به شما احاطه دارد.)
"اوصیکم" از ماده "وصیت" است و در موارد مختلف تذکر داده ایم که وصیت به معنای مطلق سفارش است و منحصر به وصیت برای بعد از مرگ نیست، گرچه وصیت برای بعد از مرگ هم یک نوع سفارش است. باز تقوی را هم به مناسبتهای مختلف معنا کرده ایم، "تقوی" از ماده "وقایة" به معنای تحفظ است. فرموده اند: ای بندگان خدا شما را به خویشتن داری از معاصی و گناهان سفارش میکنم، یعنی توصیه میکنم که گرد معاصی نگردید و گناهان را مرتکب نشوید.
"الذی ضرب لکم الامثال"، این جمله در نسخه عبده "لکم" ندارد ولی در نسخه فیض الاسلام و بعضی نسخه های دیگر "لکم" هم ذکر شده است؛ به هرحال چه "لکم" را ذکر کنند یا نه معنا معلوم است و تمام این جمله صفت است برای "الله" که در جمله قبل بود؛ یعنی سفارش میکنم شما را به تقوای خدایی که "ضرب لکم الامثال" برای شما انواع مثالها را آورده است؛ مثالهای مختلفی که در قرآن آمده همه برای هدایت بشر است، مقصود از مثالها همان داستانهای قرآنی است، گاهی داستان پسران حضرت آدم (هابیل و قابیل) را ذکر کرده، گاهی داستان حضرت موسی و فرعون، حضرت ابراهیم و بت پرستان، و... همه برای عبرت و پند و اندرز است.
"و وقت لکم الاجال" این جمله عطف به "ضرب" است و صله دیگر برای