صفحه ۲۵۰

(سپاس خداوندی را سزاست که به قدرت و توانایی خود بر همه اشیاء غالب، و به فضل و احسان خود به هر چیزی نزدیک است، بخشنده هر فایده و سودی، و دفع کننده هر بلای بزرگ و سخت است.)

"ال" در "الحمد" برای استغراق و به معنای "کل" است، یعنی همه حمد و ستایش مخصوص خداوند است، هرچه حمد و ستایش در جهان هستی صورت می‎گیرد همه مخصوص خداست و طبعا برای او واقع می‎شود. همیشه حمد و ستایش در مقابل کمال است، هر چیزی را که انسان ستایش می‎کند برای کمالی است که در آن پنداشته، و وقتی انسان حساب می‎کند می‎بیند هرچه کمال هست همه به خدا برمی گردد، چرا که او کمال مطلق است و موجد همه کمالات، پس به همین علت همه حمد و ستایش در هر جایی انجام بگیرد مخصوص خداست و به خدا برمی گردد.

"علا بحوله و دنا بطوله"، این دو جمله در برابر هم مثل سجع است. "علا" یعنی خدا دارای علو است، "بحوله" یعنی به قدرت خود؛ پس علو خدا به قدرت اوست نه این که خیال کنیم او بالا و ما پایین هستیم، این علو مکانی است و در خدا نیست. خدا وجود غیرمتناهی است و به این حساب علم غیرمتناهی، حیات غیرمتناهی و قدرت غیرمتناهی است، پس وقتی قدرت غیرمتناهی بود از همه بالاتر و بر همه مسلط است. "لا حول و لا قوة الا بالله" یعنی هیچ قدرت و قوتی غیر خدا نیست. "و دنا بطوله" و با تفضل خود نزدیک به بندگان است؛ "دنا" از "دنو" به معنای نزدیکی است، اما نه به معنای نزدیکی مکانی بلکه به واسطه تفضلی که دارد به بندگان خود نزدیک است.

"مانح کل غنیمة و فضل" حمد و ستایش مخصوص آن خدایی است که بخشنده هر غنیمت و تفضل است؛ "مانح" اسم فاعل از ماده "منح" به معنای بخشنده است، "غنیمة" چیزها و بهره هایی است که نصیب انسان می‎شود، "فضل" هم

ناوبری کتاب