نمی توان به حق و عمق مسائل مهم آن رسید. نمی دانم آقایانی که میگویند فلسفه حرام است، چه چیزش حرام است ؟ این هم علمی است که به نظر میرسد درک مسائل مهم خداشناسی و درک کلمات حضرت امیر(ع) خصوصا این دو خطبه بر اساس این علم است، باعث تأسف است که برخی آقایان بدون این که خوانده باشند از این علم اعلام انزجار و تنفر میکنند و آن را حرام میدانند، امروزه مکاتب ضد اسلامی و ضد خداپرستی زیادی در دنیا رواج پیدا کرده و همه آنها هم از راه فلسفه وارد میشوند و تنها راه مبارزه با آنها هم یاد گرفتن همین علم است. به هرحال من اینجا به عنوان مقدمه شرح این خطبه و به طور فهرست مطالبی را مطرح میکنم، مفصل آن را آقایان در جای خودش بخوانند.
مفهوم وجود، ماهیت و عدم
ما سه مفهوم عام متقابل داریم: 1- وجود (هستی) 2- ماهیت (وجه تمایز هر وجود با وجودات دیگر) 3- عدم (نیستی)؛ و تعریف هر یک به شرح زیر است:
1- مفهوم وجود همان چیزی است که در فارسی به هستی تعبیر میشود، این مفهوم حکایت از تحقق اشیاء دارد؛ مثلا این که میگوییم "انسان موجود است" یعنی انسان واقعیت دارد و در خارج از ذهن تحقق دارد، "ماه و خورشید موجودند" یعنی واقعیت دارند، "کهکشانهای جهان هستی وجود دارند" یعنی واقعیت دارند؛ البته در این مفهوم وجود، واجب الوجود که خداست با ممکن الوجودها که چیزهای دیگر (غیر خدا) هستند همه شریک هستند و مفهوم وجود بر همه صادق است و در همه به یک معنا میباشد، و در حقیقت "موجود" هم بر خدا که واجب الوجود است حمل میشود و هم بر انسان و دیگران که ممکن الوجود هستند؛ بنابراین وقتی گفتیم "الله موجود" یعنی خدا هست و واقعیت دارد، و وقتی گفتیم "الانسان موجود" یعنی انسان هست و واقعیت دارد، این بودن خدا و بودن انسان