صفحه ۲۳۰

تو اعتماد شود، پس یعنی تو هم می‎دانی که فردا چه به سر افراد می‎آید، آن وقت این با گفته قرآن درست درنمی آید. بنابراین هر که تو را تصدیق کند قرآن را تکذیب کرده است.

قرآن شریف در جای دیگر گفته است: (قل لایعلم من فی السماوات و الارض الغیب الا الله)سوره نمل، آیه 65 هیچ یک از کسانی که در آسمان و زمین هستند بجز خدا علم غیب نمی داند. این آیه علوم غیبی را مخصوص خدا دانسته در حالی که تو مدعی هستی می‎دانی اگر ما در این ساعت سفر کنیم به پیروزی نمی رسیم و این خلاف قرآن است.

"و استغنی عن الاعانة بالله فی نیل المحبوب و دفع المکروه"، مشکل دیگری که پیش می‎آید این است که اگر علم تو صد در صد است، لازمه اش این است که ما در رسیدن به خواسته ها و دوری از ناملایمات نیازی به کمک خواستن از خدا نداشته باشیم و به جای کمک گرفتن از خدا باید برویم نزد منجم، در صورتی که ما موظفیم هر کار را با توکل به خدا شروع کنیم و در شدائد روزگار هم از خدا مدد بگیریم.

در نهج البلاغه عبده "الاعانة" است ولی بیشتر نسخه ها "الاستعانة" دارد که از باب استفعال می‎باشد و به معنای طلب یاری خواستن است.

"و تبتغی فی قولک للعامل بامرک ان یولیک الحمد دون ربه؛ لا نک - بزعمک انت - هدیته الی الساعة التی نال فیها النفع و امن الضر"

(و خواسته تو در گفتارت آن است که هر کس به فرمان تو رفتار کند باید به جای حمد خدا تو را حمد و ستایش کند؛ زیرا تو گمان داری او را به ساعتی راهنمایی کرده ای که در آن سود برده و از زیان ایمن گشته است.)

ناوبری کتاب