دادم "و لم تجد له وفاء عندی" ولی تو وفا کردن به این وعده ها را نزد من یافت نکردی، مرتبا وعده دادم و هنگام وفا به آن غفلت کردم.
"اللهم اغفرلی ما تقربت به الیک بلسانی ثم خالفه قلبی"
(خدایا بیامرز آنچه را که من با آن به وسیله زبانم به تو نزدیک شدم و در قلبم برخلاف آن هستم.)
گاهی انسان کارهای خوبی را به زبان میآورد در حالی که قلب انسان آن طور نیست؛ مثلا به زبان میگوید: (ایاک نعبد و ایاک نستعین)سوره حمد، آیه 5 خدایا فقط تو را میپرستم و فقط از تو کمک و یاری میطلبم، این سخن زبان است، اما دل و قلبم چنین نیست، دلم با هر کسی هست غیر از خدا؛ البته حضرت امیر(ع) این طور نیست ولی به هرحال دعا را این گونه بیان داشته است که: "اللهم اغفرلی ما تقربت به الیک بلسانی" خدایا ببخشای بر من آن چیزی را که به وسیله آن با زبانم به تو نزدیک شدم "ثم خالفه قلبی" ولی با قلبم مخالف آن چیز بودم.
"اللهم اغفرلی رمزات الالحاظ، و سقطات الالفاظ، و شهوات الجنان، و هفوات اللسان"
(خدایا بیامرز اشاره های گوشه های چشم را، و گفتارهای بیهوده و اشتباه، و شهوتهای دل، و لغزشهای زبان را."
"رمزات" جمع "رمز" است که در فارسی هم به کار میرود. "الحاظ" جمع "لحظ" به معنای اشاره گوشه چشم است. یعنی خدایا رمزها و اشاره های گوشه چشم را بیامرز، حتما مقصود خطاهای اشاره گوشه چشم است نه آنچه بر حق صادر شده. "سقطات" از ماده "سقط" و جمع "سقطة" به معنای غلطها و اشتباهاتی است که در بین سخن گفتن پیش میآید. ممکن است سخن دینی و ارشادی باشد که گاهی