است. "جهال" جمع "جاهل" به معنای نادانان، و کنایه از همان بنی امیه است که حضرت را مورد تهمت قرار داده اند. یعنی آیا همین که این نادانان مرا میشناسند و سوابق مرا میدانند، این سابقه من آنها را از تهمت زدن جلوگیری نمی کند؟
"و لما وعظهم الله به ابلغ من لسانی !"
(و آنچه خداوند بر سبیل پند بیان فرموده از زبان من بلیغ تر و گویاتر است.)
"لام" در "لما وعظهم" برای توطئه قسم است؛ یعنی به خدا سوگند آنچه خدا وعظ و موعظه فرموده "ابلغ من لسانی" رساتر و بلیغ تر از موعظه ها و سخنان من است؛ یعنی مثلا این که خدا در قرآن راجع به حرمت غیبت سخن گفته، گفته خدا خیلی از موعظه من گویاتر است. پس اگر به سابقه من در اسلام توجه نمی کنید، لااقل به موعظه های خداوند در قرآن توجه کنید تا همین باعث شود که از تهمت زدن به من و عیب جویی از من دست بردارید.
جایگاه رفیع قرآن و امام
"انا حجیج المارقین، و خصیم المرتابین"
(من با خارج شوندگان از دین احتجاج میکنم، و با شک کنندگان در دین دشمنی مینمایم.)
"حجیج" به معنای احتجاج کننده است. "مارقین" جمع "مارق" به معنای کسی است که از دین بیرون رفته باشد. "خصیم" از ماده "خصم" به معنای مخالف و دشمن است. "مرتابین" جمع "مرتاب" به معنای شک کننده در دین است. میفرمایند: هر کسی از دین بیرون میرود با او احتجاج میکنم، و کسانی هم که در دین شک و تردید میکنند مخالف آنها هستم.
"و علی کتاب الله تعرض الامثال، و بما فی الصدور تجازی العباد"
(کارهای همسان و مشتبه بر قرآن عرضه میشوند، و بندگان خدا به آنچه در سینه دارند جزا داده میشوند.)