ظاهر کرده باشد، اعضای شورا را طوری قرار داد که به خلافت حضرت علی (ع) منجر نشود، و چون میدانست عبدالرحمن بن عوف خویشاوند عثمان است و بالاخره جانب او را میگیرد، گفت در صورت اختلاف هر که عبدالرحمن بن عوف طرفدار اوست خلیفه است و هر کس مخالفت کند گردن زده شود. خلاصه عمر این محاسبه را کرده بود که اگر همه بر عثمان توافق کنند چه بهتر، و اگر هم اختلاف کنند نظر عبدالرحمن انتخاب عثمان است و بالاخره عثمان خلیفه است.
علی (ع) در روز شورا سخنان زیادی فرمود که رسول خدا(ص) درباره من و خلافت من این سخنان را ایراد فرموده؛ مرا به منزله هارون از موسی دانسته، مرا باب علم خود دانسته، در غدیر مرا جانشین خود قرار داده و... عبدالرحمن در سخنان حضرت پرید و گفت: این حرفها چیست ؟ مردم (یعنی همان سه نفر) عثمان را میخواهند و بر عثمان توافق کرده اند. خیلی تعجب است که این سه نفر شده اند مردم. عین سخن عبدالرحمن این است: "یا علی: قد ابی الناس الا علی عثمان فلاتجعلن علی نفسک سبیلا"شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 168؛ و منهاج البراعة، ج 5، ص 223 ای علی مردم عثمان را انتخاب کردند تو راه را علیه خود قرار نده؛ و حضرت را تهدید کرد، حضرت پرسید: چه راهی را علیه خود قرار داده ام ؟ عبدالرحمن گفت: عمر به ما دستور داده هر کس مخالفت کند او را گردن بزنیم ! حضرت فرمود: خوب تا زمانی که امور مسلمین بچرخد و به ضرر مسلمانان نباشد من تسلیم هستم، و ظلم به خود را تا جایی که به مردم ظلم نشود قبول میکنم؛ و این خطبه را در این موقعیت ایراد فرمودند.
جلوه ای از عظمت روحی حضرت علی (ع)
"لقد علمتم انی احق الناس بها من غیری، و والله لأسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یکن فیها جور الا علی خاصة"