"أو لم یبایعنی بعد قتل عثمان ؟ لا حاجة لی فی بیعته ! انها کف یهودیة ، لو بایعنی بکفه لغدر بسبته"
(آیا بعد از کشته شدن عثمان با من بیعت نکرد؟ مرا به بیعت او حاجتی نیست؛ زیرا دست دادن او برای بیعت مانند دست دادن یهودی است، اگر با دست خود با من بیعت کند با دبرش مکر و حیله به کار میبرد.)
در نهج البلاغه عبده نسخه ای که نزد ماست آمده: "او لم یبایعنی قبل قتل عثمان" کلمه "قبل" ظاهرا غلط است و باید "بعد قتل عثمان" باشد؛ چون جریان بیعت عمومی با حضرت امیر(ع) بعد از قتل عثمان واقع شده نه قبل از قتل او. البته اگر حضرت کلمه "قبل" را به کار برده باشند، شاید مقصودشان آن بحرانی است که مهاجمین میخواستند عثمان را بکشند، و اینها پیش حضرت آمده باشند و با ایشان بیعت کرده باشند که مردم دست از سر عثمان بردارند.
خلاصه حالا که حسنین (ع) از پدرشان میخواهند از او بیعت بگیرد و او را آزاد کند، حضرت در جواب فرموده اند: "او لم یبایعنی بعد قتل عثمان" مگر بعد از کشته شدن عثمان با من بیعت کرد؟ پس بیعت با او فایده ای ندارد "لا حاجة لی فی بیعته" من احتیاجی به بیعت او ندارم "انها کف یهودیة" برای این که دست او دست یهودی است. این جمله ظاهرا تشبیه است، چون یهود معروف به غدر و خیانت بودند میخواهند بفرمایند بیعت او بی ارزش است.
گفتیم که حکم برای آن همه اذیت و آزار به رسول خدا(ص) پس از بیعت کردنش به طائف تبعید شد، مروان هم بچه کوچکی بود که به همراه پدرش تبعید شد و پس از بازگشت به مدینه در زمان عثمان نه با عثمان بیعت داشت نه با کس دیگر. پس از قتل عثمان هم ناچار با حضرت امیر(ع) بیعت کرد، روی این حساب بیعت او بی ارزش است چون اهل خیانت میباشد. از این رو حضرت فرموده: "لو بایعنی بکفه لغدر بسبته" اگر او با دستش بیعت کند با ماتحت خود خیانت میکند.