همچنان که مکلف شده بود، با قوت و قدرت به امر تو ایستاد و فرمان تو را قاطعانه عمل کرد.
"مستوفزا فی مرضاتک"
(در حالی که برای به دست آوردن خشنودی تو شتاب مینمود.)
"مستوفز" به کسی میگویند که هنگام رفتن میجهد؛ یعنی و آن پیغمبر در راه رسیدن به رضای تو کوشید و شتابان حرکت میکرد.
"غیر ناکل عن قدم، و لا واه فی عزم، واعیا لوحیک ، حافظا علی عهدک ، ماضیا علی نفاذ امرک"
(بی آن که از پیشرفت بماند، و در اراده خود سست شود، وحی تو را ضبط کرده بود، و عهد و پیمانت را نگاه میداشت، و بر اجرای فرمان تو اصرار میورزید.)
"قدم" به معنای پیشرفت است، برخی به معنای به طرف جنگ رفتن گرفته اند. "غیر ناکل عن قدم" یعنی این پیامبر از اقدام و پیشرفت نکول نداشت و عقب گرد نمی کرد. "و لا واه فی عزم"، "واه" از ماده "وهی" به معنای سستی است؛ میفرماید: و نه سستی داشت در عزم؛ این پیامبر در تصمیم خود سستی نداشت، وظیفه اش هرچه بود عمل میکرد، اگر وظیفه او جنگ بود جنگ میکرد و هراسی نداشت. "واعیا لوحیک" وحی تو را خوب حفظ کرده بود؛ به این معنا که در وحی تو اشتباه نمی کرد. "حافظا علی عهدک" آن عهد و پیمانی که با او کرده بودی به خوبی حفظ کرده بود. "ماضیا علی نفاذ امرک" امر و دستور تو را نافذ میکرد؛ یعنی برنامه اش بر این بود که امر خدا را نفوذ میداد و به مورد اجرا میگذاشت.
"حتی اوری قبس القابس، و اضاء الطریق للخابط، و هدیت به القلوب بعد خوضات الفتن، و اقام موضحات الاعلام، و نیرات الاحکام"
(تا این که شعله حق را برای طالب آن برافروخت، و برای منحرفین راه حق را روشن ساخت، و به وسیله او قلبهایی که در فتنه ها فرو رفته بودند هدایت شدند، و پرچمهای راهنما را برافراشت، و احکام نورانی را برپا نمود.)