صفحه ۱۸۷

"جیش" به معنای جوش خوردن است؛ "جاشت الخمر" یعنی خمر جوش آمده و شراب شده است. "اباطیل" جمع "باطل" است. پیغمبراکرم (ص) آمد و همه آن غرورهای زمان جاهلیت و همه آن جوش و خروشهایی را که برای بتهای هبل و لات و عزی بود کنار زد و توحید و یکتاپرستی را حاکم کرد.

"و الدامغ صولات الاضالیل"

(و آن پیغمبری که یورشهای گمراهی ها را سرکوب کرد.)

"دامغ" از ماده "دماغ" به معنای مغز است، "دامغ" به معنای ضربه زننده به مغز است؛ اگر کسی را یک ضربه کاری به مغزش بزنند از بین می‎رود. "صولات" جمع "صولة" به معنای یورش است. "اضالیل" از ماده "ضلال" به معنای گمراهی است. "صولات الاضالیل" یعنی حمله و یورشهای گمراهی ها؛ این پیامبر از صفات و خصوصیاتشان این بوده که همه آن حمله ها و یورشهای باطل و گمراه کننده ابوجهل ها و ابوسفیان ها را سرکوب کرد.

"کما حمل فاضطلع قائما بامرک"

(همان گونه که سنگینی رسالت بر او تحمیل شده پس به قوت و توانایی به فرمان تو قیام کرد.)

"حمل" به معنای تحمیل شدن است؛ یعنی از طرف خدا به او تحمیل شده بود و او وادار به این وظیفه ها و تکلیف ها شده بود. ظاهرا "کما حمل" متعلق است به "اجعل شرائف صلواتک"؛ یعنی همان گونه که آن حضرت این وظایف سنگین را انجام داد تو در مقابل، درودهای شریف خود را بر او قرار بده. و شاید متعلق به "المعلن الحق" و مابعد آن باشد؛ یعنی این کارها را همان گونه که بر عهده او گذاشته شده بود انجام داد. "فاضطلع" از ماده "ضلع" است وقتی به باب افتعال برود "اضتلع" می‎شود و چون "فاء" باب افتعال "ضاد" است "ت" به "ط" قلب شده و "اضطلع" می‎شود؛ "ضلاعة" ثلاثی مجرد به معنای قوت است. پیامبر(ص)

ناوبری کتاب