صفحه ۱۷۳

ایراد شده است. این طور نیست که اگر مثلا حضرت امیر(ع) مردم عراق را در سنه چهل مذمت کرده، تا روز قیامت مذمت شده باشند؛ من قبلا گفته ام روایاتی که مثلا در مذمت ساوه و مدح آوه آمده موسمی هستند؛ در آن روزگار مردم ساوه مردمی متعصب و مخالف اهل بیت، و برعکس آن مردم آوه مخلص اهل بیت پیغمبر(ص) بوده اند، یا در آن روز مردم اصفهان ناصبی بوده و نسبت به حضرت امیر(ع) بدبین بوده اند و بعدا متنبه شده اند، و در حال حاضر هم مردم ساوه و هم مردم اصفهان از شیعیان دو آتشه و از مخلصین اهل بیت هستند. بنابراین مذمت آن روز در یک شرایط خاصی بوده که آن شرایط در حال حاضر بسا وجود ندارد، و مردم فعلی مثلا ساوه و اصفهان و عراق ممکن است استحقاق آن مذمت را نداشته باشند.مرحوم مجلسی در بحارالانوار، ج 57 چاپ بیروت، ص 201 تا 240 یک باب با عنوان "باب الممدوح من البلدان و المذموم منها و غرائبها" آورده است و بیشتر این گونه روایات را جمع آوری کرده است؛ مانند: ص 229 در مذمت ساوه؛ ص 228 و 231 در تعریف آبه (آوه)؛ ص 224 در مذمت بصره؛ ص 212، 214، 216 و 218 در تعریف قم؛ ص 214، 216 و 222 در تعریف کوفه. دقت شود چگونه در بعض روایات از کوفه مذمت و در بعض دیگر تعریف شده است. ضمنا در جلد 41 بحار، ص 301 روایتی در مذمت اصفهان دارد و در پایان آن مرحوم مجلسی توجیهی مانند بیان استاد معظم می‎آورد.

از این که بگذریم این مذمت حضرت امیر(ع) نسبت به مردم عراق، در مورد مردم کوفه است که مردم کوفه طبق نقل تاریخ در آن زمان از قومیتها و اقوام و ملل مختلف تشکیل شده و همه عراقی الاصل نبوده اند؛ همان گونه که قبلا گفتیم وقتی در زمان عمر ایران به وسیله سپاه عظیمی به فرماندهی سعدبن ابی وقاص فتح شد، هر دسته از لشگر اسلام از یک طایفه ای بودند و خلاصه نیروهای مختلف از قبایل مختلف عرب زیر پرچم سعد بودند، پس از فتح ایران برای این که این لشگر عظیم متفرق نشوند به عمر پیشنهاد داد اجازه دهد در سرزمین فعلی کوفه شهری بنا

ناوبری کتاب