صفحه ۱۶۱

علت ایراد خطبه شصت و نهم

در نهج البلاغه خطبه شصت و نهم و دو خطبه بیست و نهم و سی و نهم در انتقاد از مردم و توبیخ آنان ایراد شده اند و مضامین آنها به یکدیگر نزدیک می‎باشند. حضرت امیر(ع) مردم را به جنگ تشجیع و تحریک می‎کرد، ولی مردم خیلی بی غیرتی کرده و از خود بی تفاوتی نشان می‎داده اند. از این سه خطبه مورد بیست و نهم وقتی است که ضحاک بن قیس از طرف معاویه به یکی از شهرهای تحت پوشش حضرت امیر(ع) یورش برده بود، حضرت مردم را تحریک می‎کرد که به جنگ او بروند و آنها تعلل می‎کردند، خطبه سی و نهم هم در موقعی است که نعمان بن بشیر از طرف معاویه به عین التمر حمله کرده بود.

در مورد خطبه شصت و نهم "مصادر نهج البلاغه" از "تاریخ یعقوبی" نقل می‎کند که مربوط به همان حمله نیروهای نعمان بن بشیر به عین التمر است.فرازی از این خطبه با آنچه یعقوبی نقل کرده است موافقت دارد؛ به تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 195 رجوع شود. در این مورد گفته اند: هرچه حضرت فعالیت می‎نمود از سوی مردم استقبالی نمی شد تا بالاخره سیصد نفر جمع شدند، بعد هم خبر آمد که نعمان بن بشیر شکست خورده و فرار کرده است.

مقصود این است که این خطبه هم یکی از مواردی است که حضرت امیر(ع) از بی وفایی مردم گله و شکوه می‎کنند. به نظر می‎آید اکثر مردمی که اطراف حضرت بودند فقط به یک سلام و صلوات اکتفا می‎کردند و به همین اندازه هم قانع بودند، اما نسبت به این که بروند در جبهه ها و در راه اسلام فداکاری کنند سستی می‎کردند. درد دلهای حضرت علی (ع) در این خطبه بیش از آن دو خطبه است، اینجا فرموده اند:

ناوبری کتاب