علت ایراد خطبه شصت و نهم
در نهج البلاغه خطبه شصت و نهم و دو خطبه بیست و نهم و سی و نهم در انتقاد از مردم و توبیخ آنان ایراد شده اند و مضامین آنها به یکدیگر نزدیک میباشند. حضرت امیر(ع) مردم را به جنگ تشجیع و تحریک میکرد، ولی مردم خیلی بی غیرتی کرده و از خود بی تفاوتی نشان میداده اند. از این سه خطبه مورد بیست و نهم وقتی است که ضحاک بن قیس از طرف معاویه به یکی از شهرهای تحت پوشش حضرت امیر(ع) یورش برده بود، حضرت مردم را تحریک میکرد که به جنگ او بروند و آنها تعلل میکردند، خطبه سی و نهم هم در موقعی است که نعمان بن بشیر از طرف معاویه به عین التمر حمله کرده بود.
در مورد خطبه شصت و نهم "مصادر نهج البلاغه" از "تاریخ یعقوبی" نقل میکند که مربوط به همان حمله نیروهای نعمان بن بشیر به عین التمر است.فرازی از این خطبه با آنچه یعقوبی نقل کرده است موافقت دارد؛ به تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 195 رجوع شود. در این مورد گفته اند: هرچه حضرت فعالیت مینمود از سوی مردم استقبالی نمی شد تا بالاخره سیصد نفر جمع شدند، بعد هم خبر آمد که نعمان بن بشیر شکست خورده و فرار کرده است.
مقصود این است که این خطبه هم یکی از مواردی است که حضرت امیر(ع) از بی وفایی مردم گله و شکوه میکنند. به نظر میآید اکثر مردمی که اطراف حضرت بودند فقط به یک سلام و صلوات اکتفا میکردند و به همین اندازه هم قانع بودند، اما نسبت به این که بروند در جبهه ها و در راه اسلام فداکاری کنند سستی میکردند. درد دلهای حضرت علی (ع) در این خطبه بیش از آن دو خطبه است، اینجا فرموده اند: