پس از وفات رسول خدا(ص) چون اخبار سقیفه به حضرت امیر(ع) رسید فرمود:
پاسخ به سخنان نادرست انصار و قریش در سقیفه
"فهلا احتججتم علیهم بان رسول الله(ص) وصی بأن یحسن الی محسنهم، و یتجاوز عن مسیئهم ؟!"
(پس چرا در سقیفه علیه انصار احتجاج نکردید که رسول خدا(ص) وصیت کرده که به نیکوکار آنها نیکویی شود و از بدکردار آنها درگذرند؟!)
امیرالمؤمنین (ع) مشغول غسل و کفن و دفن رسول خدا(ص) بود، قاعده اش این بود که وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفته همه مردم مهیای تجهیزات رسول خدا(ص) شوند؛ چون رسول خدا(ص) قبلا جاده را صاف کرده و خلیفه را تعیین کرده بود و نیازی به خلیفه تعیین کردن نبود تا اینها بخواهند جنازه رسول خدا(ص) را رها کرده و سراغ خلیفه تراشی بروند.
در تاریخ آمده که وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت، چند نفری که سردمدار آنان عمر و ابوبکر و ابوعبیده بودند برای تعیین خلیفه در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، به قول خودشان میخواستند نظام مسلمانان از هم نپاشد و حفظ نظام بشود. البته در این که اول مهاجرین آمدند یا انصار، بین اهل سنت اختلاف است، برخی از آنها برای توجیه موضوع گفته اند: انصار جمع شدند و میخواستند سعد بن عباده را خلیفه قرار دهند، عمر فهمید و به ابوبکر خبر داد که چه نشسته ای الان است که انصار سعد بن عباده را خلیفه میکنند و ابوبکر را کشان کشان به سقیفه بنی ساعده برد؛ ولی برخی دیگر گفته اند: انصار نمی خواستند سعد را خلیفه نمایند بلکه میخواستند خواسته رسول خدا(ص) را عملی کنند و سعد بن عباده پیش قدم در این کار بود. خلاصه در اصل تشکیل سقیفه یک چنین اختلافی وجود داشت.شرح ابن ابی الحدید، ج 6، ص 5 به بعد اخبار سقیفه را مشروحا بیان کرده است.