موجودات است. "و لم یناء عنها فیقال هو منها بائن"، "یناء" از ماده "نأی" به معنای دوری است، "لم یناء عنها" دور از اشیاء هم نیست و با آنها فاصله ندارد، اگر دور باشد گفته میشود خدا از چیزها جداست؛ پس این طور هم نیست؛ نه در آنها حلول کرده تا گفته شود خدا در درون موجودات است، و نه از آنها دور است تا گفته شود خدا جدای از موجودات است. خدا موجودی است مجرد از ماده ولی محیط است به همه موجودات مادی و غیر مادی، مانند احاطه روح انسان به همه اجزاء بدن او.
آیا برای خدا خستگی و مانند آن معنا دارد؟
"لم یؤده خلق ما ابتداء، و لا تدبیر ماذراء، و لا وقف به عجز عما خلق، و لا ولجت علیه شبهة فیما قضی و قدر"
(خسته نکرده او را آفریدن آنچه ابتدا کرده، و نه اصلاح و تدبیر حال آنان، و در آفریدن اشیاء ناتوان نگردیده، و در آنچه حکم نموده و مقدر فرموده شبهه ای بر او وارد نشده است.)
"لم یؤده" از ماده "آده" به معنای خستگی است، در آیة الکرسی آمده است: (و لا یؤده حفظهما)سوره بقره، آیه 255 حفظ آسمان و زمین خدا را خسته نمی کند. در این جمله هم حضرت فرموده اند: "لم یؤده خلق ما ابتداء" خلقت آنچه را که خدا شروع کرده او را خسته و وامانده نکرده است، "و لا تدبیر ما ذراء" و نه تدبیر آنچه او خلق کرده است.
این طور نیست که خلقت زمین و آسمانها و خلقت انسان و آن همه دقایق و ظرافتهای جهان هستی او را خسته کرده باشد و یا تدبیر امور این جهان او را وامانده کرده باشد. خلق کردن کار عملی است و تدبیر امور کار فکری است؛ مثلا تدبیر امور یک وزارتخانه کار فکری است و طبیعی است که کار فکری هم انسان را خسته و وامانده میکند، حضرت در مورد تدبیر امور دنیا فرموده است: این طور نیست