کر میکنند، و سوم این که صداهایی که از دور باشند اصلا به گوش او نمی رسند تا بشنود؛ اما خداوند اقسام صدا را درک میکند و میفهمد.
محدودیت بینندگان غیر از خدا
"و کل بصیر غیره یعمی عن خفی الالوان و لطیف الاجسام، و کل ظاهر غیره غیر باطن، و کل باطن غیره غیر ظاهر"
(و هر بینایی غیر از او کور است از رنگهای مخفی و جسمهای لطیف، و هر ظاهری غیر از او غیر باطن است، و هر باطنی غیر از او غیر ظاهر است.)
سمع و بصر نسبت به خدا مثل هم میباشند، نسبت به ما هم مثل هم میباشند، یعنی همان گونه که ما برای شنیدن یک شرایط و معداتی را لازم داریم، در دیدن هم نیازمند مهیا شدن شرایط و معداتی هستیم. در مورد شنیدن این طور است که وقتی کسی با صدای خود در هوا ایجاد ارتعاش کند، در صورتی که ما از گوینده فاصله زیادی نداشته باشیم و آن ارتعاش به گوش ما برسد میشنویم، ولی اگر ما از گوینده دور باشیم ارتعاش حاصله به گوش ما نمی رسد و نمی شنویم، و از همین جهت هم بوده که حضرت فرموده اند: "یذهب عنه ما بعد منها" آن صداهایی که از انسان دور باشد از او مخفی میماند.
حالا در مورد دیدنی ها هم همین طور است "و کل بصیر غیره" هر بیننده ای غیر از خدا "یعمی عن خفی الالوان" از دیدن رنگهای مخفی کور است. چشم هم برای دیدن یک شرایط و معداتی لازم دارد که اگر شرایط مهیا نباشد، چشم انسان دیدنی ها را نمی بیند؛ اگر خیلی نزدیک باشند خوب تشخیص نمی دهد، اگر خیلی دور باشند از جلوی چشم غایب میشوند، اگر مانعی در کار باشد دیده نمی شوند. به هرحال چشم انسان مانند گوش است، هر بیننده ای غیر از خداوند "یعمی عن خفی الالوان و لطیف الاجسام" رنگهای مخفی و جسمهای لطیف را نمی بیند،