معنای باطن
در معنای باطن هم دو احتمال است: یکی این است که ذات خداوند برای ما مخفی است به گونه ای که ما نمی توانیم او را درک نموده و به آن احاطه پیدا کنیم. مرحوم حاج ملاهادی سبزواری گفته است: ذات خدا در عین حال که ظاهر است باطن هم هست؛ یعنی برای ما قابل درک نیست؛ ذهن ما محدود است و ذات لایزال خدا غیر محدود، بنابراین انسان محدود قدرت احاطه به نامحدود را ندارد. به عبارت دیگر ما خود محاط هستیم؛ یعنی خدا محیط بر ماست و ما محاط او هستیم، آن وقت محاط نمی تواند احاطه به محیط پیدا کند. بنابراین ذات خداوند برای ما باطن است، یعنی برای ما قابل درک نیست.
معنای دیگر باطن این است که در باطن اشیاء نفوذ دارد؛ یعنی خدا به باطن همه اشیاء جهان آفرینش علم دارد و علم او به داخل و باطن اشیاء نفوذ دارد، از باطن همه موجودات خبر دارد، از دلهای ما، از درون دریاها، از داخل کوهها و از درون هر چیز خبر دارد. پس معنای دیگر این است که علم خدا به خفایای تمامی موجودات نفوذ کرده است.
انحصار حقیقت وحدت و عزت و... در خداوند
"کل مسمی بالوحدة غیره قلیل، و کل عزیز غیره ذلیل، و کل قوی غیره ضعیف، و کل مالک غیره مملوک ، و کل عالم غیره متعلم، و کل قادر غیره یقدر و یعجز"
(هر واحدی غیر از او کم است و ناقص، و هر عزیزی غیر از او ذلیل است، و هر توانایی غیر از او ناتوان و ضعیف است، و هر مالکی غیر از او مملوک است، و هر دانایی غیر از او یادگیرنده است، و هر قدرتمندی غیر از او در برخی امور توانا و در برخی دیگر ناتوان است.)
"مسمی" اسم مفعول از باب تفعیل از ماده "سمو" به معنای نامیده شده است، "کل مسمی بالوحدة غیره قلیل" یعنی غیر از خدا هر کسی به یکتایی نامیده