صفحه ۱۲۷

را نمی فهمید؛ تسبیح بدون علم و قدرت و حیات معقول نیست.

"جمله ذرات عالم در نهان ____ با تو می‎گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم ____ با شما نامحرمان ما خامشیم"مثنوی مولوی، دفتر سوم

اگر وجود ضعیف و محدود است، قدرت، علم و حیات او نیز محدود می‎باشند. اگر وجود قوی و کامل و غیرمتناهی است، این صفات نیز در او غیرمتناهی می‎باشند. و چون ذات خداوند عین وجود و هستی است، پس ذات او عین علم و قدرت و حیات نیز می‎باشد، لذا صفات کمالیه او عین ذات او می‎باشند نه عارض بر ذات او. و ذات او وجود واحد بسیط است که عین همه کمالات می‎باشد.

نظریه معتزله و اشاعره در صفات خداوند و رد آن

این بیان از یک جهت مخالف معتزله و از جهت دیگر مخالف اشاعره است؛ برای این که معتزله این معنا را درک نکرده اند که صفات عین ذات باشند و معتقد شده اند ذات خدا نیابت از صفات کمالیه او را دارد؛ به این معنا که خدا علم ندارد اما کار علم از او می‎آید، قدرت ندارد اما کار قدرت از او می‎آید، و همین طور هر یک از صفات را به این نحو توجیه کرده اند. در مقابل اشاعره از اهل سنت معتقد شده اند که خدا این صفات کمالیه را دارد ولی عین ذات او نیستند بلکه زائد بر ذات او می‎باشند، و از این رو قائل به قدماء ثمانیه (قدیمهای هشتگانه) شده اند؛ می‎گویند: یک خدا داریم که ذات او ازلی است و این ذات دارای علم، قدرت، حیات و... می‎باشد که همه اینها به طور جداگانه ازلی هستند، و روی این حساب هشت قدیم پیدا می‎کنیم. مرحوم حاج ملاهادی سبزواری در منظومه

ناوبری کتاب