را نمی فهمید؛ تسبیح بدون علم و قدرت و حیات معقول نیست.
اگر وجود ضعیف و محدود است، قدرت، علم و حیات او نیز محدود میباشند. اگر وجود قوی و کامل و غیرمتناهی است، این صفات نیز در او غیرمتناهی میباشند. و چون ذات خداوند عین وجود و هستی است، پس ذات او عین علم و قدرت و حیات نیز میباشد، لذا صفات کمالیه او عین ذات او میباشند نه عارض بر ذات او. و ذات او وجود واحد بسیط است که عین همه کمالات میباشد.
نظریه معتزله و اشاعره در صفات خداوند و رد آن
این بیان از یک جهت مخالف معتزله و از جهت دیگر مخالف اشاعره است؛ برای این که معتزله این معنا را درک نکرده اند که صفات عین ذات باشند و معتقد شده اند ذات خدا نیابت از صفات کمالیه او را دارد؛ به این معنا که خدا علم ندارد اما کار علم از او میآید، قدرت ندارد اما کار قدرت از او میآید، و همین طور هر یک از صفات را به این نحو توجیه کرده اند. در مقابل اشاعره از اهل سنت معتقد شده اند که خدا این صفات کمالیه را دارد ولی عین ذات او نیستند بلکه زائد بر ذات او میباشند، و از این رو قائل به قدماء ثمانیه (قدیمهای هشتگانه) شده اند؛ میگویند: یک خدا داریم که ذات او ازلی است و این ذات دارای علم، قدرت، حیات و... میباشد که همه اینها به طور جداگانه ازلی هستند، و روی این حساب هشت قدیم پیدا میکنیم. مرحوم حاج ملاهادی سبزواری در منظومه