و کار دیگر شیطان این است که به این بنده آرزوی توبه را میدهد، هیچ وقت نمی گوید توبه نکن ولی به او تلقین میکند که ان شاء الله توبه میکنی تا این که او امروز و فردا کند، و به انحاء مختلف کاری میکند که توبه را به فردا و روزهای دیگر بیندازد، "حتی تهجم منیته علیه اغفل ما یکون عنها" آنقدر شیطان این بنده را غافل میکند و توبه را امروز و فردا مینماید تا این که مرگش در حالی که در غافل ترین اوقات است سر میرسد و او را به عالم دیگر میبرد.
ضمیرهای "اجله، عنه، امله، له، موکل به، یزین له، یمنیه، منیته و علیه" همگی به "عبد" در جمله "فاتقی عبد" برمی گردد، و "أغفل" حال است برای ضمیر در "علیه" که مقصود همان "عبد" باشد؛ یعنی هجوم مرگ بر این بنده در حالتی است که او در غافل ترین اوقات به سر میبرد، خلاصه شیطان هر روزی سر این بنده را به یک چیزی گرم میکند؛ امروز جوان هستی خوش باش، امروز تازه ازدواج کرده ای، امروز تازه بچه دار شده ای، امروز تازه سر و سامان گرفته ای، امروز مشغول سامان دادن بچه ها هستی، و... تا این که یک روز این اجل میرسد و او هنوز توبه نکرده است.
حسرت و ندامت غافلان
"فیالها حسرة علی ذی غفلة ان یکون عمره علیه حجة ، و ان تؤدیه ایامه الی شقوة"
(پس حسرت و اندوه بر آن غافلی باد که عمرش بر او دلیل باشد، و ایام زندگانی او وی را به بدبختی برساند.)
"ذی غفلة" یعنی کسی که عمر خود را در غفلت گذرانده است. فرموده اند: "فیا لها حسرة علی ذی غفلة" پس ای حسرت و افسوس بیا و بر این انسانی که همه عمر خود را در غفلت تباه کرده ببار، ببار بر آن کسی که عمرش بر او دلیل و حجت بوده است.