صفحه ۱۱۹

و کار دیگر شیطان این است که به این بنده آرزوی توبه را می‎دهد، هیچ وقت نمی گوید توبه نکن ولی به او تلقین می‎کند که ان شاء الله توبه می‎کنی تا این که او امروز و فردا کند، و به انحاء مختلف کاری می‎کند که توبه را به فردا و روزهای دیگر بیندازد، "حتی تهجم منیته علیه اغفل ما یکون عنها" آنقدر شیطان این بنده را غافل می‎کند و توبه را امروز و فردا می‎نماید تا این که مرگش در حالی که در غافل ترین اوقات است سر می‎رسد و او را به عالم دیگر می‎برد.

ضمیرهای "اجله، عنه، امله، له، موکل به، یزین له، یمنیه، منیته و علیه" همگی به "عبد" در جمله "فاتقی عبد" برمی گردد، و "أغفل" حال است برای ضمیر در "علیه" که مقصود همان "عبد" باشد؛ یعنی هجوم مرگ بر این بنده در حالتی است که او در غافل ترین اوقات به سر می‎برد، خلاصه شیطان هر روزی سر این بنده را به یک چیزی گرم می‎کند؛ امروز جوان هستی خوش باش، امروز تازه ازدواج کرده ای، امروز تازه بچه دار شده ای، امروز تازه سر و سامان گرفته ای، امروز مشغول سامان دادن بچه ها هستی، و... تا این که یک روز این اجل می‎رسد و او هنوز توبه نکرده است.

حسرت و ندامت غافلان

"فیالها حسرة علی ذی غفلة ان یکون عمره علیه حجة ، و ان تؤدیه ایامه الی شقوة"

(پس حسرت و اندوه بر آن غافلی باد که عمرش بر او دلیل باشد، و ایام زندگانی او وی را به بدبختی برساند.)

"ذی غفلة" یعنی کسی که عمر خود را در غفلت گذرانده است. فرموده اند: "فیا لها حسرة علی ذی غفلة" پس ای حسرت و افسوس بیا و بر این انسانی که همه عمر خود را در غفلت تباه کرده ببار، ببار بر آن کسی که عمرش بر او دلیل و حجت بوده است.

ناوبری کتاب