"فاذا جاء یومی انفرجت عنی و أسلمتنی"
(پس هرگاه روز من به سر رسد آن سپر از من جدا شود و مرا تسلیم مرگ کند.)
مقصود از "یومی" اجل است؛ یعنی وقتی اجل من فرا رسد. "انفرجت" از ماده "فرج" به معنای شکاف است. "انفرجت عنی" یعنی میان من و آن سپر شکاف حاصل میشود و آن سپر از من دور میشود، "و اسلمتنی" و مرا تسلیم مرگ میکند. مقصود این است که وقتی اجلم رسید آن سپری که خدا برای من درست کرده بود و مرا از مرگ دور میکرد از من جدا میشود و مرا تسلیم مرگ میکند.
"فحینئذ لایطیش السهم، و لایبراء الکلم"
(و در آن هنگام تیر مرگ خطا نرود و زخم آن شفا نیابد.)
"لایطیش" از ماده "طاش" است، "لایطیش" یعنی منحرف نمی شود؛ وقتی که تیرانداز تیر را شلیک کند، اگر مانعی در سر راه رسیدن تیر به هدف باشد آن تیر را از خوردن به هدف منحرف میکند و این را تعبیر به "طاش السهم" میکنند؛ یعنی تیر از هدف منحرف شد. در این جمله حضرت فرموده اند: "فحینئذ لایطیش السهم" پس در آن هنگامی که مرگم میرسد تیر مرگ منحرف نمی شود و به من اصابت میکند.
"و لایبراء الکلم"، "لایبراء" از "بری" به معنای بهبودی است. "کلم" به معنای جراحت است؛ در کتاب جامی گفته: این که به کلمه و کلام، کلمه و کلام گفته میشود برای این است که کلمه و کلام دل انسان را جریحه دار میکنند، و به قول شاعر:
جراحتهای سرنیزه التیام دارند ولی جراحتهای زبان التیام ناپذیر میباشند. حضرت هم میفرمایند: وقتی تیر مرگ به انسان اصابت کند جراحت آن التیام پذیر نیست.