صفحه ۱۰۱

"فاذا جاء یومی انفرجت عنی و أسلمتنی"

(پس هرگاه روز من به سر رسد آن سپر از من جدا شود و مرا تسلیم مرگ کند.)

مقصود از "یومی" اجل است؛ یعنی وقتی اجل من فرا رسد. "انفرجت" از ماده "فرج" به معنای شکاف است. "انفرجت عنی" یعنی میان من و آن سپر شکاف حاصل می‎شود و آن سپر از من دور می‎شود، "و اسلمتنی" و مرا تسلیم مرگ می‎کند. مقصود این است که وقتی اجلم رسید آن سپری که خدا برای من درست کرده بود و مرا از مرگ دور می‎کرد از من جدا می‎شود و مرا تسلیم مرگ می‎کند.

"فحینئذ لایطیش السهم، و لایبراء الکلم"

(و در آن هنگام تیر مرگ خطا نرود و زخم آن شفا نیابد.)

"لایطیش" از ماده "طاش" است، "لایطیش" یعنی منحرف نمی شود؛ وقتی که تیرانداز تیر را شلیک کند، اگر مانعی در سر راه رسیدن تیر به هدف باشد آن تیر را از خوردن به هدف منحرف می‎کند و این را تعبیر به "طاش السهم" می‎کنند؛ یعنی تیر از هدف منحرف شد. در این جمله حضرت فرموده اند: "فحینئذ لایطیش السهم" پس در آن هنگامی که مرگم می‎رسد تیر مرگ منحرف نمی شود و به من اصابت می‎کند.

"و لایبراء الکلم"، "لایبراء" از "بری" به معنای بهبودی است. "کلم" به معنای جراحت است؛ در کتاب جامی گفته: این که به کلمه و کلام، کلمه و کلام گفته می‎شود برای این است که کلمه و کلام دل انسان را جریحه دار می‎کنند، و به قول شاعر:

"جراحات السنان لها التیام ____ و لایلتام ما جرح اللسان"

جراحتهای سرنیزه التیام دارند ولی جراحتهای زبان التیام ناپذیر می‎باشند. حضرت هم می‎فرمایند: وقتی تیر مرگ به انسان اصابت کند جراحت آن التیام پذیر نیست.

ناوبری کتاب