"و عرجوا عن طریق المنافرة ، و ضعوا تیجان المفاخرة"
(و عدول کنید و کنار بروید از راه این افتخارات غلط، و تاجهای فخر و مباهات را زمین بگذارید.)
"عرجوا" یعنی تمایل پیدا کنید، برگردید. "منافرة" همان "مفاخرة" است منتها مفاخره ای که این قبیله از آن قبیله جدا بشود، بالاخره وقتی مباهات در کار آمد اتحاد و وحدت دیگر در کار نیست. "ضعوا" فعل امر حاضر است از "وضع یضع" به معنای نهادن. "تیجان" جمع "تاج" است؛ چون تاج بهترین وسیله افتخار بوده و هر کسی تخت و تاج داشته از همه جلوتر بوده، اینجا حضرت میفرماید: از راه افتخارات غلطی که منشاء تکبر است دور شوید و تاجهایی را که وسیله افتخار شماست زمین بگذارید. خلاصه این که چیزهایی را که وسیله شخصیت و بزرگواری میدانید دور بریزید، اینها وسیله شخصیت و افتخار نیست بلکه سبب اختلاف کلمه و جنگ و ستیز میشود.
ضرورت مآل اندیشی در کارهای مهم و پیروی از عقل و منطق
"أفلح من نهض بجناح"
(رستگار و پیروز کسی است که به وسیله بال پرواز کند.)
در اینجا حضرت درسی به ما میدهد که انسان در مسیر زندگی هیچ وقت نباید احساسات را حاکم بر عقل قرار دهد، بلکه باید عقل و منطق را حاکم قرار بدهد. یکی از مشکلات ما در همین انقلاب این است که بعضی بچه هایی که پاک هم هستند، نیت پاک هم دارند، اما یک احساسات آنی برایشان پیدا میشود، دنبال این احساسات میروند، مشکلی به وجود میآید، آن وقت عقلای قوم باید بنشینند مشکل را حل کنند.
انسان باید همیشه مآل اندیش باشد، بخصوص اگر میخواهد به کار بزرگی