صفحه ۸۸

"غرب رأی امری تخلف عنی !"

(غروب می‎کند رأی کسی که از من تخلف کند!)

"غرب" و "عزب" هر دو خوانده شده و به یک معناست، یعنی غروب کردن. این کلام حضرت ممکن است نفرین باشد و ممکن هم هست خبر باشد. معنای کلام حضرت این است: به حق نمی رسد کسی که همراه رهبر حقی مثل حضرت علی نرود، و بی نتیجه است نظریه کسی که از من تخلف کند زیرا به راههای انحرافی خواهد افتاد.

"ماشککت فی الحق مذ أریته"

(از زمانی که حق را شناختم در آن شک نکردم.)

مردم به این مسأله توجه داشتند که باید رهبری داشته باشند، لذا اول آمدند با حضرت علی بیعت کردند، بعد روی اغراض و هوسها و چیزهایی که در میان بوده یک عده رفتند دور طلحه و زبیر و جنگ جمل را درست کردند، یک عده هم دور معاویه و عمروعاص را گرفتند و جنگ صفین را به راه انداختند، یک عده هم دور عده دیگری رفتند و جنگ نهروان را درست کردند.

حضرت می‎فرماید: دنبال کسی بروید که هیچ وقت در حق شک نکرده است و حق برایش روشن است؛ شما مردم مرا که این همه سابقه در اسلام دارم، از اول با پیامبر(ص) بوده ام، و تا حالا در حق شک نکرده ام، و همه علوم پیامبر پیش من است، رها می‎کنید و پیش معاویه می‎روید که سال هشتم هجرت آن هم از روی ترس و به زور جنگ مسلمان شد؟! قرآن شریف می‎فرماید: (أفمن یهدی الی الحق أحق أن یتبع أمن لایهدی الا أن یهدی فما لکم کیف تحکمون)سوره یونس، آیه 35 آیا از کسی که مردم را به راه حق هدایت می‎کند باید پیروی کرد یا از کسی که خودش راه حق را نمی داند مگر این که دیگران هدایتش کنند؟ این چه حکمی است که شما می‎کنید.

ناوبری کتاب