میخوانیم: (اهدنا الصراط المستقیم) خدایا راه راست را به ما بنما، راه حق خط مستقیم است و خط مستقیم هم یکی بیشتر نیست، اما راههای باطل و گمراهی زیاد است. اگر ما خواسته باشیم بین دو نقطه خط مستقیمی وصل کنیم، فقط یک خط میتوانیم وصل کنیم و آن هم کوتاهترین راه است، اما خط انحرافی هرچه بخواهی میشود درست کرد؛ باطل همانند خطوط انحرافی زیاد است، و حق مثل خط مستقیم است که یکی بیشتر فرض ندارد.
عبدالله بن مسعود که یکی از صحابه پیغمبراکرم (ص) است میگوید: "خط لنا رسول (ص) خطا و قال: هذا صراط الله ثم خط خطوطا عن یمینه و شماله و قال: هذه سبل و علی کل سبیل منها شیطان یدعون الناس الیها ثم تلا قوله تعالی: (و أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله)"سوره انعام، آیه 153؛ و روایت را مرحوم خوئی در منهاج البراعة، ج 3، ص 131 نقل کرده است. روزی پیامبراکرم (ص) برای ما یک خطی کشید و فرمود: این راه خداست، بعد خطهای دیگری از طرف راست و چپ کشید و فرمود: اینها راههای دیگری است که بر سر هر کدام شیطانی است که مردم را به سوی آن میخواند، بعد حضرت این آیه را تلاوت کرد که میفرماید: این است راه من که مستقیم است و این راه را پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید که شما را از راه حق منحرف میکند.
البته آن کس که باطل است نمی گوید من باطل هستم، بعضی از آنها شعارشان اسلام راستین است و میگویند این است راهی که مصلحت خلق در آن است. حرفهایشان ظاهر خوبی دارد اما خط باطل است. بنابراین آنچه مهم است این است که انسان از بین خطوط مختلف راه حق را پیدا کند، و این امر احتیاج به دلیل و راهنما دارد، و لذا حضرت علی (ع) فرمود: من بر سر راه حق ایستاده ام تا شما را بر آن راهنمایی کنم و از خطوط انحرافی باز دارم.