صفحه ۸۶

می‎خوانیم: (اهدنا الصراط المستقیم) خدایا راه راست را به ما بنما، راه حق خط مستقیم است و خط مستقیم هم یکی بیشتر نیست، اما راههای باطل و گمراهی زیاد است. اگر ما خواسته باشیم بین دو نقطه خط مستقیمی وصل کنیم، فقط یک خط می‎توانیم وصل کنیم و آن هم کوتاهترین راه است، اما خط انحرافی هرچه بخواهی می‎شود درست کرد؛ باطل همانند خطوط انحرافی زیاد است، و حق مثل خط مستقیم است که یکی بیشتر فرض ندارد.

عبدالله بن مسعود که یکی از صحابه پیغمبراکرم (ص) است می‎گوید: "خط لنا رسول (ص) خطا و قال: هذا صراط الله ثم خط خطوطا عن یمینه و شماله و قال: هذه سبل و علی کل سبیل منها شیطان یدعون الناس الیها ثم تلا قوله تعالی: (و أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه و لاتتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله)"سوره انعام، آیه 153؛ و روایت را مرحوم خوئی در منهاج البراعة، ج 3، ص 131 نقل کرده است. روزی پیامبراکرم (ص) برای ما یک خطی کشید و فرمود: این راه خداست، بعد خطهای دیگری از طرف راست و چپ کشید و فرمود: اینها راههای دیگری است که بر سر هر کدام شیطانی است که مردم را به سوی آن می‎خواند، بعد حضرت این آیه را تلاوت کرد که می‎فرماید: این است راه من که مستقیم است و این راه را پیروی کنید و از راههای دیگر پیروی نکنید که شما را از راه حق منحرف می‎کند.

البته آن کس که باطل است نمی گوید من باطل هستم، بعضی از آنها شعارشان اسلام راستین است و می‎گویند این است راهی که مصلحت خلق در آن است. حرفهایشان ظاهر خوبی دارد اما خط باطل است. بنابراین آنچه مهم است این است که انسان از بین خطوط مختلف راه حق را پیدا کند، و این امر احتیاج به دلیل و راهنما دارد، و لذا حضرت علی (ع) فرمود: من بر سر راه حق ایستاده ام تا شما را بر آن راهنمایی کنم و از خطوط انحرافی باز دارم.

ناوبری کتاب