شما گول خوردید و خیال کردید من یک آدمی هستم که هیچ نمی فهمم. این در دنیای امروز هم هست؛ بعضی افراد آدمهای بابصیرت واقع بین هستند و مسائل سیاسی را میفهمند و همه کار میتوانند بکنند اما چون دین دارند و دین مانع از انجام بعضی کارها میشود، مردم حقه باز دنیا چون حقه بازی دارند خیال میکنند این آدم ساده و نادان است و کار از او برنمی آید، غافل از این که این قدر که آنها مسائل دنیایی را میفهمند این آدم متدین هم میفهمد اما دین مانع اوست از این که دست به کارهایی بزند، ولی آن آدم حقه باز چون دین ندارد همه کار میکند برای این که به هدفش برسد.
حضرت میفرماید: من یک آدم قوی هستم، آدم شجاعی هستم، همه کار از من برمی آید، عواقب کار را میفهمیدم، از شما شناسایی کامل داشتم، همه اینها را میدانستم، اما چون دین داشتم دین مانع از این بود که نسبت به شما تندروی کنم، شما خیال میکردید که من اصلا قضایا را نمی فهمم، حقه میزدید و خیال میکردید من نمی فهمم و فریب خورده ام.
"و بصرنیکم صدق النیة"
(و آن نیت پاکی که من داشتم مرا نسبت به شما بینا کرده بود.)
یکی از امتیازات مؤمن این است که نور ایمان بینایی عجیبی به او میدهد که میتواند اشخاص خوب را بشناسد، روحیه اشخاص را تشخیص بدهد، واقع بینی پیدا میکند، قرآن میفرماید: (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا)سوره انفال، آیه 29 اگر تقوای خدایی داشته باشید خدا برای شما وسیله تشخیص حق از باطل قرار میدهد.
از برکات و ثمرات تقوی این است که برای انسان بصیرتی پیدا میشود که حق را از باطل تشخیص میدهد. حضرت هم میفرماید: شما آمدید و گفتید میخواهیم برای عمره به مکه برویم و تجدید بیعت کردید، و خیال کردید که مرا فریب