صفحه ۸۴

شما گول خوردید و خیال کردید من یک آدمی هستم که هیچ نمی فهمم. این در دنیای امروز هم هست؛ بعضی افراد آدمهای بابصیرت واقع بین هستند و مسائل سیاسی را می‎فهمند و همه کار می‎توانند بکنند اما چون دین دارند و دین مانع از انجام بعضی کارها می‎شود، مردم حقه باز دنیا چون حقه بازی دارند خیال می‎کنند این آدم ساده و نادان است و کار از او برنمی آید، غافل از این که این قدر که آنها مسائل دنیایی را می‎فهمند این آدم متدین هم می‎فهمد اما دین مانع اوست از این که دست به کارهایی بزند، ولی آن آدم حقه باز چون دین ندارد همه کار می‎کند برای این که به هدفش برسد.

حضرت می‎فرماید: من یک آدم قوی هستم، آدم شجاعی هستم، همه کار از من برمی آید، عواقب کار را می‎فهمیدم، از شما شناسایی کامل داشتم، همه اینها را می‎دانستم، اما چون دین داشتم دین مانع از این بود که نسبت به شما تندروی کنم، شما خیال می‎کردید که من اصلا قضایا را نمی فهمم، حقه می‎زدید و خیال می‎کردید من نمی فهمم و فریب خورده ام.

"و بصرنیکم صدق النیة"

(و آن نیت پاکی که من داشتم مرا نسبت به شما بینا کرده بود.)

یکی از امتیازات مؤمن این است که نور ایمان بینایی عجیبی به او می‎دهد که می‎تواند اشخاص خوب را بشناسد، روحیه اشخاص را تشخیص بدهد، واقع بینی پیدا می‎کند، قرآن می‎فرماید: (ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا)سوره انفال، آیه 29 اگر تقوای خدایی داشته باشید خدا برای شما وسیله تشخیص حق از باطل قرار می‎دهد.

از برکات و ثمرات تقوی این است که برای انسان بصیرتی پیدا می‎شود که حق را از باطل تشخیص می‎دهد. حضرت هم می‎فرماید: شما آمدید و گفتید می‎خواهیم برای عمره به مکه برویم و تجدید بیعت کردید، و خیال کردید که مرا فریب

ناوبری کتاب