قرار بدهیم که تا سال هشتم هجرت کافر بوده و همراه با پدرش ابوسفیان و سایر مشرکین در رأس جنگهایی بوده که با مسلمین میکرده اند. در سال هشتم هجرت که پیغمبراکرم (ص) مکه را فتح کرد، ابوسفیان و معاویه و عده ای دیگر از روی ضرورت و ترس تسلیم و به ظاهر مسلمان شدند.
"و بنا انفجرتم عن السرار"
(و به برکت ما شما از تاریکی داخل فجر و روشنایی شدید.)
"انفجرتم" یعنی داخل فجر شدید؛ و در بعضی از نسخه ها "أفجرتم" آمده پاورقی خطبه 4 نهج البلاغه عبده که از باب افعال باشد، "أفجر" یعنی "دخل فی الفجر" داخل فجر شد، مثل "أصبح" یعنی داخل در صبح شد، و "أمسی" یعنی داخل در مساء شد. "سرار" و "سرار" به شبهای آخر ماه گفته میشود که تاریک است و ماه در آسمان نیست، و وقتی طلوع فجر میشود روشن میشود و انسان از آن تاریکی بیرون میآید.
حضرت آن ظلمت جهل و توحش آنها را به شب تاری تشبیه میکند که هیچ نور در آن نیست و به وسیله اسلام داخل فجر یعنی داخل روشنایی شدند.
صدای حقیقت و گوش ناشنوا
"وقر سمع لم یفقه الواعیة"
(کر باد گوشی که نفهمد صدای حق را.)
"وقر" مجهول "وقر" است از ماده "وقر" به معنای سنگینی گوش. "واعیة" به معنای "صراخ" است یعنی صدا. و "فقه" به معنای فهم است.
در همه این موارد خطاب حضرت علی (ع) به کسانی است که نقض بیعت کردند و در جنگ جمل با حضرت جنگیدند. حضرت علی (ع) مجسمه حق است، کلامش کلام حق است، لذا میفرماید: کر باد گوشی که حرف حق را نمی شنود.