ابن ابی الحدید معتزلی در ذیل کلام ابن عباس میگوید: "فحدثنی شیخی ابوالخیر مصدق بن شبیب الواسطی فی سنة ثلاث و ستمائة قال قرأت علی الشیخ أبی محمد بن عبدالله بن احمد المعروف بابن الخشاب هذه الخطبة، فلما انتهیت الی هذا الموضع، قال لی: لو سمعت ابن عباس یقول هذا لقلت له: و هل بقی فی نفس ابن عمک امر لم یبلغه فی هذه الخطبة لتتأسف الا یکون بلغ من کلامه ما أراد! والله ما رجع عن الاولین و لا عن الاخرین، و لابقی فی نفسه احد لم یذکره الا رسول الله (ص)"شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 205:
استاد من مصدق بن شبیب الواسطی در سال 603 برای من گفت: این خطبه را بر استادم ابن خشاب خواندم، وقتی به این قسمت از خطبه رسیدم به من گفت: اگر من این سخن را از ابن عباس شنیده بودم به او میگفتم: مگر پسر عمت علی چیزی نگفته گذاشت که تو بر آن تأسف میخوری و میگویی چرا کلامش به آخر نرسید؟! به خدا قسم در درون علی از گذشتگان و آیندگان چیزی باقی نماند و در مورد همه هرچه در درون داشت گفت مگر از رسول الله (ص).
حدیثی جالب از امام صادق (ع) درباره خلفا
حدیثی را راجع به خلفا در زندان دیدم که مناسب است اینجا ذکر کنم. این حدیث را حاج میرزا حبیب الله خوئی در منهاج البراعة، از زهر الربیع نقل میکند: "ان الصادق (ع) سئل عن الخلفاء الاربعة بعد رسول الله (ص) مابال الشیخین قد انتظمت لهما امور الخلافة و جرت علی ایدیهم فتوح البلاد من غیر معارضة احد من المسلمین ؟ و مابال عثمان و امیرالمؤمنین (ع) لم تنتظم لهما امور الخلافة، بل قامت المسلمون علی عثمان و حصروه فی داره و قتلوه وسط بیته، و أما امیرالمؤمنین (ع)