در آن نامه ده سؤال بوده و حضرت هم جواب داده اند، و گفته شده: ممکن است شخصی که این نامه را به حضرت داده از جاسوسان معاویه بوده است، برای این که میخواسته حرف حضرت را قطع کند.
"قال له ابن عباس: یا أمیرالمؤمنین، لو اطردت خطبتک من حیث أفضیت"
(ابن عباس به حضرت گفت: یا امیرالمؤمنین ای کاش خطبه شما ادامه پیدا میکرد! - یا - ای کاش خطبه را ادامه میدادی ! از همان جایی که رهایش کردی.)
"فقال: هیهات یابن عباس !! تلک شقشقة هدرت ثم قرت"
(پس حضرت فرمود: دور است و تمام شد آن حالی که داشتم ای ابن عباس !! این شقشقه ای بود که پایین آمد و دوباره سر جای خود قرار گرفت.)
چرا این خطبه را شقشقیه نامیده اند؟
وقتی که شتر خیلی عصبانی میشود چیزی قرمز رنگ از دهانش بیرون میآید شبیه ریه شتر و همراه با کف، هیجان شتر که تمام شد آن را سر جایش برمی گرداند، این را میگویند "شقشقة"؛ به واسطه این کلمه خطبه را "شقشقیة" نامیدند.
حضرت در اینجا حالت خود را به حالت هیجان شتر تشبیه کرده اند؛ زیرا حضرت با یادآوری آنچه در زمان خلفای سه گانه بر سر اسلام آمد و اسلام از مسیر اصلی خود منحرف شد و با یادآوری این که اینها زمینه ساز حکومت معاویه بودند، به خشم آمده و این فرمایشات را نسبت به آنها ایراد فرمود، حال به ابن عباس میفرماید: آن حالت تمام شد و آن هیجان فرو نشست.
"قال ابن عباس: فوالله ما أسفت علی کلام قط کأسفی علی هذا الکلام ان لایکون أمیرالمؤمنین (ع) بلغ منه حیث أراد"
(ابن عباس گفت: قسم به خدا هیچ وقت بر هیچ کلامی تأسف نخوردم مثل تأسفی که بر کلام امیرالمؤمنین خوردم که چرا نتوانست تا آنجا که میخواست بگوید و مطلب را تا آخر بیان کند.)