صفحه ۷۱

در آن نامه ده سؤال بوده و حضرت هم جواب داده اند، و گفته شده: ممکن است شخصی که این نامه را به حضرت داده از جاسوسان معاویه بوده است، برای این که می‎خواسته حرف حضرت را قطع کند.

"قال له ابن عباس: یا أمیرالمؤمنین، لو اطردت خطبتک من حیث أفضیت"

(ابن عباس به حضرت گفت: یا امیرالمؤمنین ای کاش خطبه شما ادامه پیدا می‎کرد! - یا - ای کاش خطبه را ادامه می‎دادی ! از همان جایی که رهایش کردی.)

"فقال: هیهات یابن عباس !! تلک شقشقة هدرت ثم قرت"

(پس حضرت فرمود: دور است و تمام شد آن حالی که داشتم ای ابن عباس !! این شقشقه ای بود که پایین آمد و دوباره سر جای خود قرار گرفت.)

چرا این خطبه را شقشقیه نامیده اند؟

وقتی که شتر خیلی عصبانی می‎شود چیزی قرمز رنگ از دهانش بیرون می‎آید شبیه ریه شتر و همراه با کف، هیجان شتر که تمام شد آن را سر جایش برمی گرداند، این را می‎گویند "شقشقة"؛ به واسطه این کلمه خطبه را "شقشقیة" نامیدند.

حضرت در اینجا حالت خود را به حالت هیجان شتر تشبیه کرده اند؛ زیرا حضرت با یادآوری آنچه در زمان خلفای سه گانه بر سر اسلام آمد و اسلام از مسیر اصلی خود منحرف شد و با یادآوری این که اینها زمینه ساز حکومت معاویه بودند، به خشم آمده و این فرمایشات را نسبت به آنها ایراد فرمود، حال به ابن عباس می‎فرماید: آن حالت تمام شد و آن هیجان فرو نشست.

"قال ابن عباس: فوالله ما أسفت علی کلام قط کأسفی علی هذا الکلام ان لایکون أمیرالمؤمنین (ع) بلغ منه حیث أراد"

(ابن عباس گفت: قسم به خدا هیچ وقت بر هیچ کلامی تأسف نخوردم مثل تأسفی که بر کلام امیرالمؤمنین خوردم که چرا نتوانست تا آنجا که می‎خواست بگوید و مطلب را تا آخر بیان کند.)

ناوبری کتاب