اعراب آن روز همانند امروز که کشورهای دنیا به مناسبتی در کشور خود نمایشگاهی ترتیب میدهند و اکثر کشورها مصنوعات و اختراعات خود را به نمایش میگذارند، در این بیابان خیلی وسیع سالانه دو تا سه مرتبه چادر میزدند و نمایشگاهی تشکیل میدادند و مصنوعات خود را که از جمله چرم بود به آنجا میآوردند؛ این بازار معروف به "سوق العکاظ" بود. "عکاظ" از ماده "معاکظة" است، و "معاکظة" به معنای مفاخره و فخرفروشی است، و "سوق عکاظ" هم به همین علت گفته اند که اعراب در این بازار بر همدیگر مفاخره و فخرفروشی میکردند، و اگرچه فروشندگان این بازار همه چیزهای مورد نیاز را برای فروش و تجارت و بردن سود به این بازار میآوردند، اما قصد اصلی آنان تفاخر و فخرفروشی بوده و لذا شعرا نیز اشعار خود را در آن بازار عرضه میکردند و به همین جهت آنجا را "عکاظ" نامیده اند.
کوفه و پیش گویی حضرت علی (ع) درباره آن
حضرت امیرالمؤمنین (ع) شهر کوفه را به چرمی که منسوب به همان بیابان یا بازاری که در آن بیابان عکاظ تشکیل داده میشد و به آن "ادیم العکاظی" میگفتند تشبیه فرموده اند، خصوصیت چرم این است که هنگام ساختن کفش آن را با دست یا هر وسیله دیگر میکشیدند و بعد با چیزی مانند چکشهای مخصوص کفاشی آن را میکوبیدند تا آماده بهره برداری شود، در حقیقت حضرت خطاب به کوفه میفرمایند: ای کوفه تو هم هر روزی مانند کشیده شدن چرم عکاظی کشیده و فشار داده میشوی ! و یا مقصود این است که گسترش مییابی و بزرگ میشوی.
شهر کوفه همان طوری که قبلا اشاره کرده ام شهر نو احداثی بوده که در زمان عمر توسط سعد وقاص بنا گردید، و علت بنای آن از این قرار بود که وقتی سعد وقاص برای فتح ایران نیروی زیادی برده بود، پس از فتح ایران دید فعلا