است، چون در حقیقت ظاهر و آفتابی شده است. میفرمایند: دنیا خانه و سرایی است که فانی شدن آن مقدر شده؛ یعنی این خانه همیشگی نیست، فناپذیر و نابود شدنی است؛ "و لاهلها منها الجلاء" اهل دنیا هم از این دنیا رفتنی هستند، برای اهل دنیا رفتن از آن مقدر شده است. "هی حلوة خضرة" این دنیا شیرین و سرسبز است؛ مقصود متاع دنیاست که برای اهل دنیا هم شیرین است و هم سرسبز و خرم، البته دلربایی متاع دنیا و جاذبه آن مقصود است؛ این مقام و ریاست دنیا، آن ثروت و زر و زیور دنیا، آن باغ و کاخ و ماشین دنیا دلربایی دارند و برای اهل دنیا شیرین میباشد، اهل دنیا از ریاست دنیا لذت میبرند و به همین خاطر هم برای رسیدن به آن به همدیگر تملق میگویند و گاهی جنگ و نزاع میکنند، آن همه جنگ و قتل و غارتی که میشود همه برای رسیدن به ریاست دنیا و برای بسیاری رسیدن به زر و سیم دنیاست، اینها همه دلیل است که متاع دنیا جاذبه و دلربایی دارد.
"و قد عجلت للطالب" یعنی دنیا به طرف طالبین خود عجله میکند و به سرعت به طرف آنها میآید. نگویید خیلی ها دنبال دنیا میدوند و دنیا گیرشان نمی آید، برای این که آنها راهش را نمی دانند، اگر کسی اهل دنیا باشد و بر حسب طبع علل و اسباب را فراهم کند، مقدمات هر کاری را درست فراهم کند طبیعتا دنیا هم برایش فراهم میشود، البته این طور هم نبوده که بدون مقدمه و زحمت چیزی به کسی بدهند یا مثلا سقف را سوراخ کنند و چیزی پایین بریزند.
"و التبست بقلب الناظر"، "التبست" از ماده "لبس" به معنای پوشش و چسبیدن است؛ میفرماید: هر کسی به دنیا نگاه کند این دنیا به قلب او میچسبد، یعنی در قلب او جا میگیرد، از بس دلرباست هر کس که با چشم خریداری به دنیا نگاه کند، دنیا چشم او را میگیرد، مورد پسند او واقع میشود، این طور نیست که زر و زیور و مال و مقام دنیا به چشم بیننده زشت بیاید، همه آن را میپسندند و آن را