برای خداوند که کمال مطلق است واقع میشود، و گناه مردم این است که چرا حق را تشخیص نداده اند و روی همین حساب غیر حق را ستایش کرده اند. پس معنای "الحمد لله" این است که هرگاه در هر گوشه ای از دنیا حمد و ستایشی صورت پذیرد، این حمد برای خداوند واقع میشود. این در صورتی است که جمله خبریه باشد، و اگر انشاء باشد بدین معناست که همه حمدها باید برای خداوند واقع شوند.
"غیر مقنوط من رحمته" جمله حالیه است؛ یعنی در حالتی که خدا غیر مقنوط است. "مقنوط" یعنی مأیوس، و "غیر مقنوط" یعنی خدایی که کسی از او مأیوس نیست و یا نباید مأیوس باشد، رحمت خداوند وسعت دارد و همه موجودات و بندگان از رحمت او بهره مند میشوند. در قرآن شریف هم آمده است: (لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا)سوره زمر، آیه 53 از رحمت خداوند مأیوس نباشید که خداوند همه گناهان را میآمرزد.
"و لا مخلو من نعمته" این هم یک صفت دیگری است برای خداوند؛ "مخلو" اسم مفعول از خالی است و "لا مخلو" یعنی هیچ کس و هیچ چیز از نعمت او خالی نیست، یعنی این طور نیست که خزانه های خدا از نعمت خالی شوند.
"و لا مأیوس من مغفرته" این هم یک صفت است برای خداوند؛ یعنی هیچ کس از مغفرت و عفو و بخشش خداوند مأیوس و ناامید نیست یا نباید نا امید باشد.
"و لا مستنکف من عبادته"، "مستنکف" باید به فتح "کاف" خوانده شود تا اسم مفعول باشد؛ یعنی خدایی که هیچ کس نباید از عبادتش استنکاف کند، که اگر استنکاف کردیم ما "مستنکف" استنکاف کننده و خدا "مستنکف" استنکاف شده است.