میپردازند، اینجا مقصود حضرت این است که کار نیک مصقله دوامی نداشت، هنوز مدح کنندگان شروع به مدح او نکرده بودند که او یک کار زشتی انجام داد و ستایش کننده را خاموش کرد؛ هنوز یک کار نیک نکرده یک کار زشت انجام داد؛ "لا صدق واصفه حتی بکته" تشویق کننده خود را به سرزنش کننده خود تبدیل کرد.
مهلت به بدهکاران بیت المال
"و لو اقام لاخذنا میسوره، و انتظرنا بماله وفوره"
(اگر میماند و فرار نمی کرد آنچه را قدرت داشت از او میگرفتیم، و منتظر زیاد شدن مال او میشدیم.)
نه این که مصقله با حضرت امیر(ع) در بازپرداخت بدهی خود صحبت نکرده و نمی دانست که آیا حضرت به او مهلت میدهد یا نه و بدون توجه فرار کرد، حالا حضرت دارند او را سرزنش میکنند که اگر نرفته بود و به ما میگفت هرچه فعلا داشت از او میگرفتم و بقیه را صبر میکردم تا هنگام توانایی او.
خطبه 45
و من خطبة له (ع):
"الحمد لله غیر مقنوط من رحمته، و لا مخلو من نعمته، و لا مأیوس من مغفرته، و لا مستنکف من عبادته، الذی لاتبرح منه رحمة ، و لاتفقد له نعمة ، و الدنیا دار منی لها الفناء، و لاهلها منها الجلاء، و هی حلوة خضرة ، و قد عجلت للطالب، و التبست بقلب الناظر، فارتحلوا عنها باحسن ما بحضرتکم من الزاد، و لاتسألوا فیها فوق الکفاف، و لاتطلبوا منها اکثر من البلاغ"