آنهاست؛ حضرت میفرمایند: اگر من بخواهم آماده جنگ با اهل شام شوم موجب میشود راه تفکر صحیح به روی مردم شام بسته شود، "و صرف لاهله عن خیر ان ارادوه" و موجب میشود آنها را از گرایش به حق - اگر قصد گرایش به حق کرده باشند - منصرف کنیم.
علی (ع) اهل قلدری، چماق کشی و شانتاژ بازی نیست و میخواهد خود مردم شام بیندیشند و از روی اختیار انتخاب کنند، علی (ع) میفرمود: اگر ما با یک لشگر به شام برویم و شام را محاصره کنیم، آن وقت مردم شام که میبینند علی شام را محاصره کرده طبیعتا تحریک میشوند که با ما بجنگند؛ ولی اگر به آنها فرصت داده شود و فکر کنند، بسا یک عده از آنها از روی فکر صحیح به طرف ما آیند، ما نباید سد باب خیر شویم.
جریر هم طبق نقل تاریخ نامه حضرت امیر(ع) را به معاویه رساند و او را نصیحت کرد و مثلا گفت عثمان هر چه شد خوب یا بد گذشت، مردم هم علی (ع) را انتخاب کردند، برای تو هم مصلحت در این است که با پسر عم خود علی بن ابیطالب بیعت کنی و با او باشی، و از این قبیل سخنان را با معاویه گفته بود. خلاصه مقصود حضرت این بود که قبل از جنگ با معاویه و مردم شام با آنها اتمام حجت کرده باشند.
انتظار و آماده سازی
"ولکن قد وقت لجریر وقتا لایقیم بعده الا مخدوعا او عاصیا، و الرأی عندی مع الاناة فأرودوا، و لا اکره لکم الاعداد"
(ولی من برای جریر وقتی را تعیین کرده ام که بیش از آن پیش معاویه نمی ماند مگر این که معاویه او را با خدعه در جواب معطل کند یا گناه کند و طرفدار معاویه شود، و رأی من مدارا میباشد شما هم مدارا کنید، ولی بدم نمی آید که شما آماده جنگ باشید.)