کنند و کار او را هم یکسره کنند جریر بن عبدالله بجلی را که زمان عثمان حاکم همدان بود و بعد از عثمان هم حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه مسلمین معرفی کرده بود، با یک نامه به طرف معاویه فرستاد. البته جریر آن موقع به کوفه رفته بود و وقتی فهمید حضرت امیرالمؤمنین قصد دارند نامه ای به معاویه بنویسند و با او اتمام حجت کنند، خودش پیشنهاد کرد که چون من با معاویه دوست هستم نامه را من میبرم، حضرت هم در عین حال که مالک اشتر مخالفت کرده بود و میگفت این جریر خودش هم کمی تمایل به عثمان و معاویه دارد بنابراین صلاح نیست نامه را جریر ببرد، ولی باز هم علی (ع) نامه را توسط جریر فرستادند.
جریر به شام رفته بود ولی اصحاب حضرت علی اصرار داشتند که تا معاویه جان نگرفته باید حمله را شروع کنیم، حضرت علی (ع) هم فرمود: آخر من جریر را فرستاده ام و هنوز خبر جریر به ما نرسیده، و اگر بخواهیم جنگ را شروع کنیم در حقیقت محاصره شام است، ما باید به مردم فرصت بدهیم، چه بسا مردم شام مردد هستند که معاویه را بپذیرند یا نه، و خلاصه بر اثر اصراری که اصحاب آن حضرت روی جنگ با معاویه داشتند حضرت این خطبه را ایراد کرده و میفرمایند:
مخالفت امام با درگیری شتاب زده
"ان استعدادی لحرب اهل الشام و جریر عندهم اغلاق للشام، و صرف لاهله عن خیر ان ارادوه"
(آماده شدنم برای جنگ با مردم شام در حالی که جریر در بین آنهاست بستن در است به روی آنها، و باعث روگرداندن آنهاست از خوبی اگر اراده کرده باشند.)
"استعداد" از ماده "عد" به معنای مهیا شدن است؛ "اغلاق" به معنای بستن در است. جمله "و جریر عندهم" حالیه است، یعنی و حال آن که جریر نزد