برای اثری است که از کاری باقی میماند؛ مثلا وقتی جایی را جارو میزنیم آن خاک و آشغال دم جارو را "کناسة" میگویند که بر وزن فعالة است، همچنین پارچه ای را که قیچی میکنند به آن پارچه ای که از دم قیچی میریزد و اثر قیچی کردن است "قراضة" میگویند، قلم را که میتراشند به آن خرده چوبها "قلامة" میگویند، همه اینها بر وزن "فعالة" است. حالا اینجا حضرت فرموده "صبابة" بر وزن "فعالة" و از ماده "صب" به معنای ریختن است؛ "صبابة" یعنی ته مانده آبی که پس از ریخته شدن ته ظرف مانده است، چقدر ناچیز و بی مقدار است ! مثل این دنیا مثل همان آب ته مانده است و به همان اندازه بی ارزش و بی مقدار است ! "کصبابة الاناء اصطبها صابها" این عبارت دنباله همان تشبیه است؛ یعنی مانند ته مانده ظرفی که ریزنده اش آن را ریخته باشد، که شاید یک قطره ای بیش نمانده باشد.
"اصطبها" از ماده "صب" به معنای ریختن است، و چون به باب افتعال رفته "اصتب" شده، "ت" به مناسبت فاءالفعل که "ص" است قلب به "ط" شده؛ یعنی ریخته است آن را "صابها" ریزنده اش.
سفارش به آخرت گرایی، و معنای فرزند دنیا یا آخرت بودن
"الا و ان الاخرة قد اقبلت و لکل منهما بنون، فکونوا من ابنأ الاخرة ، و لاتکونوا ابنأ الدنیا؛ فان کل ولد سیلحق بامه یوم القیامة"
(آگاه باشید که آخرت روی آورده است و برای هر یک از دنیا و آخرت فرزندانی هست، پس شما فرزندان آخرت باشید نه فرزندان دنیا؛ زیرا که در قیامت هر کسی به مادرش ملحق میشود.)
اقبال کردن آخرت به این است که عمر انسان تمام میشود، میمیرد و از این دنیا میرود، مرگ که نزدیک شد مثل این است که آخرت نزدیک شده باشد، گرچه در واقع آخرت هم نزدیک میشود؛ اگر یک روز از عمر این دنیا برود، یک روز