در حقیقت یکی از معانی صدق وفای به عهد و پیمان است.
البته وفای به عهد توسعه دارد و منحصر به یک عهد و پیمان کوچک بین دو نفر نیست، بلکه شامل عهد و پیمانهای بزرگ و بین المللی هم هست؛ مثلا عهد و پیمان ملت با حکومت، و عهد و پیمان حکومت با مردم، یعنی همین وعده هایی که دولت به مردم میدهد، و عهد دولتی با دولت دیگر، و همچنین عهد و پیمان انسان با خدا و عهد و پیمان خدا با بندگان خود، البته خدا به عهد و پیمان خود با بندگان عمل میکند و شک و تردیدی هم در آن نیست، این بندگان خدا هستند که به عهد و پیمان خود با خدای جهان پایبند نیستند. عهد و پیمان بندگان با خدا این است که به خدا وعده داده اند متابعت از شیطان نکنند، قرآن شریف فرموده است: (الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان)سوره یس، آیه 60 آیا عهد و پیمان نبستید که متابعت از شیطان نکنید؟ این که با خدای خود قول دادی که مسلمان باشی و غیر از او را عبادت نکنی، این عهد و پیمان با خداست و باید به آن وفا کنی، اگر از عبادت خدا سر باز زدی در ایمانت راستگو نبوده ای، اگر به لوازم ایمان که پاکدامنی و تقوی است عمل نکردی در عهد و پیمان و در صداقت و راستگویی تو خلل است. بعد به همین مناسبت فرموده اند:
"و لا اعلم جنة اوقی منه" هیچ سپری را حفظ کننده تر از وفا سراغ ندارم. "جنة" به معنای سپر است، سپر انسان را در جنگ از ضربه دشمن حفظ میکند، اینجا حضرت وفا را به سپر تشبیه فرموده اند؛ چون وفای به عهد انسان را از بسیاری از رذایل حفظ میکند. "اوقی" افعل التفضیل است از ماده "وقی" و به معنای حفظکننده تر است؛ فرموده: من از این وفای به عهدی که گفتیم همراه صدق و راستگویی است چیزی را حفظ کننده تر ندیده ام، سپر خوبی است برای این که انسان را از هر خلافی حفظ کند.